دکتر حمید قنبری
کمتر کسی در اینکه نرخ سود سپردههای بلندمدت و کوتاهمدت باید تفاوت داشته باشد تردید دارد. علیالاصول کسی که برای مدت بیشتری از پول خود صرفنظر کرده است، باید مستحق سود بیشتری باشد و کسی که برای مدت کمتری چنین کاری را انجام داده است، مستحق دریافت سود کمتری است. یکی دانستن این دو نوع سپرده یا سود و آنها را آنقدر نزدیک به یکدیگر تعیین کردن که تفاوت را عملا بیمعنا کند، در نظر هر عاقلی ظلم به سپردهگذار بلندمدت است.
بهنظر میرسد بانک مرکزی نیز در بخشنامههای اخیر خود مبنی بر اینکه سود پرداختی به سپردههای یکساله و کمتر از یک سال باید تفاوت معناداری داشته باشد به همین نکته توجه داشته است، اما آیا این تنها نوع نگاهی است که میتوان به قضیه داشت؟ پاسخ منفی است.
اگر ما بودیم و بانکداری عرفی و سپردهگذاری را براساس عقد قرض تحلیل میکردیم، سپردهگذار قرضدهنده بود و بانک قرض گیرنده. آنگاه قرضدهنده و قرض گیرنده آزاد بودند که درخصوص نرخ بهره توافق کنند. قرض گیرنده میتوانست اعلام کند که به قرضهای بلندمدت، بهره بیشتر و به قرضهای کوتاهمدت، بهره کمتری خواهد پرداخت. هیچ ایرادی هم به چنین توافقی وارد نبود، اما در بانکداری اسلامی هم همینطور است؟ پاسخ مجددا منفی است.
در بانکداری اسلامی، رابطه سپردهگذار و بانک، در سپردههای سرمایهگذاری مدتدار رابطه وکیل و موکل است. سپردهگذار به بانک وکالت میدهد تا منابع وی را در پروژههایی که تسهیلاتگیرندگان معرفی میکنند سرمایهگذاری کند و سود سپرده نیز از محل سود پروژههای مزبور حاصل میشوند. برای پروژه فرقی ندارد که منابعی که در آن به کار رفتهاند، از سپردههای کوتاهمدت حاصل شدهاند یا از سپردههای بلندمدت. مهم این است که منابع به پروژه اختصاص داده شوند.