مطالعات صورت گرفته در حوزه نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی نشان می دهد زمانی توسعه درونزا امکان پذیر است که توسط فرهنگی قدرتمند تشویق و پشتیبانی شود. به عنوان نمونه در فرهنگ ژاپنی کار یک اصل مقدس تلقی شده و همین موضوع کشور ژاپن را در بالاترین سطح ساعات کار و بهروری نیروی انسانی در نتیجه رشد اقتصادی قرار داده است که نقش فرهنگ در توسعه ژاپن را نشان می دهد. در فرهنگ ما نیز عوامل متنوعی نظیر توصیه به انجام فعالیتهای اقتصادی مفید برای جامعه و نکوهش فعالیتهای زیانبار برای اقتصاد جامعه -مانند ربا- وجود دارد . فرهنگ جهادی به عنوان یکی از درخشان ترین بخشهای فرهنگ ما ، می تواند در حوزه اقتصاد از طریق کمرنگ کردن منفعت طلبی شخصی صرف، زیربنای نوعی شکوفایی در اقتصاد را فراهم آورد. به این صورت که با نهادینه شدن آن یک سرمایه گذار حتی با فرض سود بیشتری در فعالیتهای غیرمفید نظیر واسطه گری، با صرف نظر از مازاد سود، در بخش تولید سرمایه گذاری می کند تا با کمک به اقتصاد ملی و کارافرینی از جنبه های معنوی و برکت این عمل خیر نیز بهره مند شود.
در حوزه مدیریت نیز نظریه پردازان معتقدند که در حالت عادی افراد کاری را که به آنها محول شده به اندازه و کیفیتی انجام می دهند که در مقابل آن پاداش دریافت می کنند. این قاعده مبتنی بر نظریه های بوروکراسی سنتی بوده و در حالت عادی جاری و ساری است. اما نظریه پردازان جدیدتر با درنوردیدن این قاعده مفاهیم جدیدتری را ارائه کرده اند طوری که دو مدل اساسی مدیریت تعهد بالا و مدیریت عملکرد بالا در مدیریت استراتژیک منابع انسانی مورد توجه قرار گرفته است. مدل مدیریت تعهد بالا در واقع چیزی فراتر از قاعده های سنتی –عملکرد مبتنی برپاداش- بوده و قائل به آنست که در صورتی که کارکنان یا مدیریان از تعهد بالایی برخوردار باشند می توانند عملکرد بالایی را به ارمغان آورند.