گونار میردال(1) سوئدی، از جمله افرادی است که علت توسعه نیافتگی مالک عقبمانده را در «عوامل خارجی» جستجو میکند. آنچه او را بر آن داشت تا نظریه مربوط به «قطبهای توسعه(2) و آثار انتشار» را عرضه کند، این بود که تئوریهای مرسوم در تجارت خارجی، مشکل کشورهای توسعه نیافته را حل نکرد. او صریحاً در این خصوص و در کنفرانس سالیانه بانک ملی مصر در سال 1956 بیان کرد:(3) «آن تئوری اقتصاد که به ما به ارث رسیده است میگوید، نابرابریهای آن چنان زیاد نیست و رو به رشد نیز نمیباشد. در حالی که تئوری مزبور به هیچوجه توضیحی درباره علت وجودی نابرابریهای موجود در سطح بینالمللی و روند رشد آنها بهدست نمیدهد». این مسئله باعث شد تا میردال به انتقاد از تئوریهای مرسوم تجارت بینالملل بپرازد و نظریهاش را درباره «قطبهای توسعه و آثار انتشار» بیان نماید.
میردال در اینباره در کتاب خود به صراحت میگوید:(4) «حرف من در این کتاب شرح این نکته است که، بهطور معمول هیچگونه گرایشی به برقراری تعادل بهطور خودکار، در سیستم اجتماعی وجود ندارد. زیرا یک سیستم اجتماعی به خودی خود هیچگونه تعادلی را بین نیروها برقرار نمیکند. بلکه، برعکس، سیستم اجتماعی مایل است تا از وضعیت تعادل دور شود. پس معمولاً یک تغییر را نباید در شمار تغییرات میرا نامید، بلکه آن را باید تغییرات تقویتکننده نام گذارد.