تحریم ها اقتصاد ایران را عقب انداختند یا مدیریت ها
به یاد داشته باشیم که هر فرآیند سیاسی و یا اقتصادی امواج ویرانگری را نیز به دنبال دارد که اگر به درستی از آنها استفاده نکنیم و در مسیر صحیح از انرژی آزاد شده آنها بهره نبریم موجبات از بین رفتن بسیاری از فرصتها و حتی زیر ساخت ها را فراهم نموده ایم موضوعاتی از قبیل رفع تحریم های ایران نیز از این دسته فرآیند ها هستند که در حوزه اقتصاد می تواند مبنای توسعه و یا از بین رفتن فرصتها را پدید بیاورد. در اینجا سعی داریم به برخی از مطالب مربوط به این حوزه از منظر اقتصاد توسعه نگاهی دوباره داشته باشیم. موج سهمگین بیکاری و ورشکستی بنگاه های اقتصادی در سالهای اخیر که موجبات فراهم شدن فقر و کاهش ضریب امنیت سرمایه گذاری را موجب شده به چه عواملی بستگی دارد؟
تحریم و یا عدم مدیریت صحیح ؟
سریع ترین جواب این است که بگوئیم تحریم ها عامل اصلی این ورشکستگی ها شده اند و بلافاصله پس از رفع تحریم شرایط اقتصادی به رونق قبل بر می گردد.
اما آیا به راستی اینگونه است ؟
جامعه شناسان معتقد هستند که جامعه بشری یک سیستم زنده است و در حال رشد ، که تکاملی به وجود آمده اند . ابعاد مختلف این سیستم زنده یکی از حالات کودکی ، رشد، بلوغ ، تعامل ، تکامل و یا اضمحلال را طی می کند . و دوباره این چرخه شروع می شود . به عنوان مثال تکنولوژی یکی از این موارد است . اما روی بحث ما نگاه به سیستم اقتصاد است و اینکه در حال حاضر در کجای این چرخه قرار داریم .
بر اساس نظریات آگوست کنت همه چیز در جامعه قابل مشاهده اند و از الگو و قوانینی تبعیت می کند و به کمک این قوانین می توان به تبین رفتار بشر پرداخت. اثبات گرائی راهی برای تبیین پدیده ها ، جدا از علل فرا طبیعی یا نظری است . قوانین حاکم بر رفتار بشر تنها می تواند بر پایه داده های تجربی باشد و بر این اساس اثبات گرایی بر نظریه استوار است. کشف قوانین حاکم بر رفتار بشر این امکان را فراهم می کند که اعمال فرد و جامعه صورت سنجیده به خود گیرد و تصمیم گیری مبتنی بر علم، اثباتی خواهد بود.
از سوی دیگر می توان گفت که جامعه بشری در حال ورود به دوران بلوغ است که نوعی از علایم جنون حرکت به سمت بلوغ در آن دیده می شود . پس می توان نتیجه گرفت که فرآیند جهانی شدن مانند بالغ شدن است و در باره آن داوری و ممیزی نمی توان کرد زیرا داوری منوط به تصمیمات آگاهانه و مختارانه است . نه یک فرآیند غیر انتخابی. جهانی شدن یک تعریف جدیدی از تقسیم کار جهانی است ، بر این اساس باید این فرآیند بر اساس مزیت رقابتی باشد نه مزیت نسبی .
این مفهوم به این معنی است که شاید در فرآیند جهانی شدن وجود داشته باشیم ( به لحاظ قهری بودن ) اما نقشی نداشته باشیم و مانند گدایان شهر تنها ته مانده خور دیگران باشیم و هیچ سهم و نقشی در شهر نداشته باشیم .
فرآیند تکامل، یک غربالگری است که منتج به بقای اصلح می شود و این فرآیند نه تنها در علوم طبیعی و اجتماعی که در علوم اقتصادی نیز دارای تعریف است و اگر نتوانیم از فرصتهای خود استفاده بهینه و لازم را ببریم لاجرم به سمت اضمحلال حرکت می کنیم و از مرحله بلوغ مستقیم نابود می شویم. در ادبیات کهن ایران زمین نیز این موضوع به شیوائی بیان شده است که " شانس یک بار در خانه را می زند " این مثال اشاره مستقیم به همین اصل دارد . نظام سلطه بخشی از فرآیند جهانی شدن است و نوع تعامل ما با آن باعث برتری یا عدم برتری می گردد و الا این نظام فی نفسه در حوزه اقتصاد مشکل آفرین نیست . به عنوان مثال تاخیر در تبدیل روستاها به شهر به ضرر چه کسی است ؟ روستائیان یا خان ده ؟ بی شک در این تاخیر روستائیان متضرر می شوند و الا خان ده ، منافع خود را می برد . و یا اگر دانش آموزی با معلم مدرسه خود مخالف است چه مفهومی دارد ؟ ترک تحصیل یا ارتقا به کلاس بالاتر ؟ به یقین پاسخ به این سوالات مشخص است . در فرآیند جهانی شدن هر اندازه تاخیر به وجود بیاید فرصتهای زیادی از دست می رود . اما هستند کسانی که معتقدند این مهم مزیتی دارد به نام مزیت عقب ماندگی که ما از آن بهره می بریم ، اما در پاسخ باید گفت این مزیت نیز دارای تعریف است . در نظریههای توسعه برای کشورهایی که دیرتر به فرایند توسعه میپیوندند یک مزیت عقب ماندگی وجود دارد به این معنا که کشورهای دیگری که جلو می روند و خط شکن هستند، ناچار به اجرای تجربه و پرداخت هزینه های ناشی از آن هستند حال آنکه کشورهای بعدی نیازی به پرداخت این هزینه ها ندارند. در این روش عدم پرداخت هزینه از سوی کشورهای بعدی را " مزیت عقب ماندگی" می گویند که هر چه در فرایند توسعه با طمانینه بیشتری بروید سود میبرید. اما تاخیر در بروز شدن موجبات از دست رفتن این فرصت نیز می شود.
از این مطلب در می بابیم که برخی از عقب ماندگی های ما در حوزه اقتصاد و معظلات پیش آمده در این حوزه ارتباطی با مساله تحریم نداشته و تنها ناشی از عدم پیشرفت ما با دنیا بوده است.
از سوی دیگر پیشرفت تکنولوژی به مرز تکینگی رسیده است و این به این مفهوم است که قدرت پیش بینی در رابطه با پیشرفتهای علمی به واسطه سرعت بالای تغییرات در علوم مختلف و تکنولوژی های موجود به شدت افت نموده است . به عنوان مثال در حوزه فنآوری ، محدوده پیش بین ها به یک ماه تقلیل پیدا نموده ، در چنین شرایطی صنایع و زیر ساختهای پیشرو باید قدرت تطبیق سریع را داشته باشند ، آیا این ویژگی در صنایع ما دیده می شود ؟ نقش اثر پروانه ای پیشرفت در تغییرات ، بسیار بزرگ و عظیم شده است و هر اندازه از موضوع هماهنگی با پیشرفت تکنولوژی غفلت کنیم ضرر و زیان ناشی از آن به مراتب سهمگین تر و امواج آن مخرب تر خواهد بود . چه بسیارند، صنایعی که اصول سنتی بر آنها حاکم اند و در این راه تنها با داشتن برخی فرصت های پایه ، به بقای خود ادامه می دهند ، اما این بقا نیز در راستای تعالی مجموعه نمی باشد و تنها به دست و پا زدن برای زنده ماندن منتج می شود ، که آن نیز با از بین رفتن صاحبان سنت گرای خود به مرگ آن صنعت منتهی می گردد . صنعت فرش ایران یکی از بارز ترین نمونه های ممکن است.
عدم تطابق صنایع ما با تکنولوژی روز دنیا باعث شده تا در مصرف انرژی در رتبه های بالا قرار بگیریم و در زمینه بهره وری در پائین ترین ردیف های جهانی جا داشته باشیم . ارزان بودن نرخ حامل های انرژی باعث شده تا سوخت های فسیلی فراوانی را صرف ساختن کالاهای بکنیم که قیمت تمام شده آنها واقعی نبوده و مصرف کننده نیز نگاه یکبار مصرف به آنها دارد . این صنایع با کوچکترین تغییرات و تهدیدها در معرض شکست قرار داشته و تنها موجبات ضرر و زیان های گسترده را مهیا می کنند .
از مجموع مطالب فوق در میابیم که تحریم ها نیز یک موهبت برای اصلاح ساختار صنعت و اقتصاد ایران بوده و اگر از این فرصت به خوبی بهره برداری کنیم می توانیم به شرایط بعد از تحریم امیدوار باشیم ، اما اگر تنها بر اساس ذهنیت خودمان در انتظار روزهای خوش بعد از تحریم باشیم ، موج ویرانگر سوء مدیریت دامان همه را خواهد گرفت.