استاد اقتصاد دانشگاه بولونیا مطرح کرد؛ تجارت آزاد سد راه جنگ
هرقدر رابطه تجاری و مراودات بازرگانی میان دو کشور بیشتر باشد، به همان میزان نیز احتمال بروز درگیری و اختلاف کمتر میشود چراکه یکی از ارکان اصلی هر تجارتی امنیت بازارها و عدم ریسک است و با مروری بر میزان سهم کشورها از تجارت جهانی به این نکته پی خواهیم برد. ازسوی دیگر با نگاهی به اقتصاد ایران در مییابیم که با وجود دارا بودن موقعیت جغرافیایی خاص همچنین مزیتهای رقابتی، سهم ما از این خوان گسترده بسیار ناچیز است. پرسش این است؛ چه چیزی راه تجارت آزاد در ایران را مسدود کرده است؟ چرا ایران نتوانسته مانند ترکیه و مالزی سهم زیادی از این بازار داشته باشد. اینگونه مسایل و پرسشهایی از این قبیل محور گفتوگو با دکتر علیرضا نقوی است.
علیرضا نقوی در حال حاضر دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه بولونیا در ایتالیا و استاد مهمان در دانشگاه جان هاپکینز است. وی همچنین مشاور در سازمان جهانی مالکیت فکری (ویپو) بوده است. نقوی در سال ۲۰۰۰ مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کنستانز (آلمان) و دکترای اقتصاد خود را در سال۲۰۰۴ از دانشگاه دوبلین (ایرلند) دریافت کرده است. او در سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۵ در دانشگاه اقتصاد پاریس (فرانسه) فوق دکترای خود را در مرکز پژوهشهای سیاستگذاریهای اقتصادی گذرانده است. وی در دانشگاههای زیادی ازجمله دانشگاه اقتصاد برگن (نروژ)، دانشگاه کوب (ژاپن)، دانشگاه نیو ساوت ولز (استرالیا)، دانشگاه لیل (فرانسه) و دانشگاه سینیکا (تایوان) پژوهشگر مهمان بوده است. وی در مجلات و نشریات علمی بینالمللی مقالههای زیادی چاپ کرده است. زمینههای پژوهشی او شامل تجارت بینالملل و مهاجرت، نوآوری و حقوق مالکیت معنوی و اقتصاد سیاسی و توسعه است. او همچنین در سالهای ۲۰۰۹-۲۰۱۲ یک پروژه بزرگ پژوهش در کمیسیون اروپا در رابطه با جهانی شدن شبکههای نوآوری را مدیریت کرده است که شامل ۷ کشور اروپایی و چهار کشور نو ظهور بود.
پیش از پرداختن به فایدههای تجارت، به فلسفه این فعالیت توجه کنیم. اندیشمندانی مثل جان لاک، آدام اسمیت و روشنگران هماندیشه با آنها معتقد هستند که تجارت همان صلح و آشتی است. به این معنی که وقتی دو نفر یا دو جامعه دادوستد دارند، علاقهمند هستند که طرف دادوستد آنها سالم و زنده باشند و این یعنی دور شدن خطر جنگ و دعوا. در این باره نظر و دیدگاه خود را بیان کنید.
به یک مساله بسیار جالب اشاره کردید. من کاملا با این نظر موافقم. فقط کافی است به تاریخ نگاه کنید. سیاست تجارت آزاد نظریهیی است که بعد از جنگ جهانی دوم نه تنها برای بازگشت رونق اقتصادی، بلکه برای برقراری صلح و ثبات مطرح و استفاده شد. تجارت باعث میشود که کشورها متقابلا به یکدیگر وابسته شوند. بهعنوان یک اثر جانبی، دولتها باید با هم رابطه خوبی داشته باشند تا بتوانند با هم تجارت کنند. درواقع، موافقت عمومی تعرفه و تجارت (گات) برای این موضوع تاسیس شد. هدف اصلی یکپارچه شدن تجارت اروپا هم جلوگیری از اتفاق افتادن دوباره کشتار و تخریبی که در دو جنگ جهانی اتفاق افتاد، بود. میتوانید حتی به درگیریهای نظامی امروز نگاه کنید. چطور بیشتر درگیریها در مناطقی رخ میدهد که از سیستم تجارت جهانی جدا هستند؟ تجارت حتی پس از ظهور اسلام، بهوسیله بهوجود آوردن یک شبکه گسترده تجاری میان مسلمانان به اتحاد دنیای اسلام و شکوفایی اقتصادی این سرزمین کمک کرد.
تجارت راه توسعه را باز میکند و اجازه میدهد که کشورها و افراد از ظرفیتها و تواناییهای دیگران که درنهایت در قیمت تمام شده پایین خود را نشان میدهد، استفاده کنند و رفاه کل جهان افزایش یابد. در این باره دیدگاه شما چیست؟ همچنین منتقدان این نظر چه میگویند؟
آنچه به روشنی مشخص است و اصلا نیاز به توضیح ندارد نقش تجارت در رشد و شکوفایی و توسعه کشورها است. این چیزی است که آمار در سراسر دنیا نشان میدهد. این یک تئوری ثابت شده است که یک کشور بدون درنظر گرفتن اینکه در چه مرحلهیی از توسعه قرار دارد از دستاوردهای بهرهوری که با تجارت ممکن میشود، سود میبرد، چه با تمرکز در تولید کالاهایی که در آن تخصص دارد، چه از طریق اقتصاد مقیاس. امروز هر کشوری برای زنده ماندن در بازار رقابتی جهانی نیاز به تجارت دارد. خودکفایی دیگر مفهومی ندارد. حتی در گذشته شکست سیاست جایگزینی واردات که سالها پیش در امریکای لاتین اتفاق افتاد این واقعیت را ثابت کرد. این مساله امروز در دنیایی که جغرافیای نوآوری در حال گرفتن یک شکل جدید است اهمیت بیشتری دارد. کسب دانش و اطلاعات لازم برای رشد اقتصادی در حال حاضر جهانی شده است. دسترسی به این دانش ضروری برای کشوری که خود را از بقیه جهان جدا کند دیگر ممکن نیست.
تحولات تئوریک درباره تجارت در دنیای آکادمیک چه مراحلی را سپری کرده و اکنون کدام نظریه غالب است و در این زمینه برتری دارد؟
تجارت امروز دیگر معامله در کالا نیست، بلکه معامله در وظایف است. قطعات مختلف یک محصول مثل آیفون در حال حاضر در دهها کشور مختلف تولید میشود. پدیده برونسپاری با تولید قطعات اولیه با هدف صرفهجویی در هزینه آغاز شد. امروز حتی تحقیق و توسعه نیز خارج از دفاتر مرکزی شرکتها صورت میگیرد. یکی از موثرترین ایدههای اخیر در تئوری تجارت توسط مارک ملیتز بیان شده است. او گوناگونی میان شرکتها را بررسی میکند و نشان میدهد که تجارت منجر به دستاوردهای بهرهوری در یک صنعت میشود زیرا فقط بهترین شرکتها قادر به صادر کردن هستند در حالی که بدترین شرکتها بهدلیل افزایش رقابت مجبور به ترک بازار میشوند. شاید جهانی شدن باعث شود که مغازه سنتی کنار منزل بسته شود، ولی کمک میکند اقتصاد رونق بگیرد دقیقا بهخاطر اینکه شرکتهای ناکارآمد تعطیل میشوند.
سهم و نقش تجارت در رشد تولید ناخالص داخلی کشورها و جهان در شرایط حاضر چقدر است و روند فزاینده تجارت به تولید چگونه ارزیابی میشود؟
تجارت در جهان (درصد تولید ناخالص ملی) رو به افزایش است. در سال ۱۹۶۸ میلادی فقط ۲۵درصد بود، در دهه 70 به ۳۵درصد، در دهه 80 به ۴۰درصد و در دهه 90 به ۴۵درصد رسید. این سهم در سال ۲۰۰۰ به نصف تولید ناخالص ملی رسید و در سال ۲۰۱۲ براساس آمار بانک تجارت جهانی به ۶۰درصد افزایش یافت. توجه داشته باشید که تجارت مجموع واردات و صادرات کالا و خدمات بهعنوان سهمی از تولید ناخالص ملی اندازهگیری میشود. این نشان میدهد که دنیا در حال تبدیل شدن به یک بازار یکپارچه است. بیرون ماندن از این بازار باعث رکود اقتصادی و فقر میشود. تجارت پس از رشد اقتصادی ظاهر نمیشود، لیکن زمینه را برای رشد میسر میکند.
کشورهایی که تجارت آنها ضعیفتر است بیشتر به خشونت گرایش دارند؛ مانند کرهشمالی یا کوبا. آیا این داوری مورد قبول است؟ به چه دلیل؟
انزوا از تجارت میتواند منجر به جنگ شود ولی علت خشونت در دولتهایی مثل کرهشمالی نیست و من با شما درمورد اینکه کوبا یک کشور خشونتطلب است همنظر نیستم، بلکه کشورهای دیگری مانند مصر تحت دولت مبارک و لیبی قذافی سیاستهای دوستانهیی در زمینه تجارت با غرب داشتند ولی این نظریهیی که تجارت یک پدیده صلحآور هست را نفی نمیکند.
موانع آزادی تجارت در ذهن و در عمل بهویژه در کشورهایی که در آنها تولید یک امر مقدس شده است، کدامند؟
چه چیزی تجارت آزاد را مسدود میکند؟ حفظ منافع شخصی برخی گروههای حاکم بر جامعه. این به شکلهای مختلف ممکن است. بهعنوان مثال یک دولت میتواند تجارت را برای حفظ منافع خود در برابر رقابت خارجی مسدود کند. این باعث میشود که شرکتهای دولتی که کارآمدی کمتری دارند در بازار باقی بمانند و کالاهای خود را به قیمت بالا بفروشند. البته فساد و اولویت دادن به گروههای خاص هسته اصلی این بحث است. دولت میتواند بهنفع یک گروه الیت تصمیم بگیرد. برای مثال در آرژانتین الیت صاحب املاک همیشه موفق بودند که سیاستگذاری درمورد تجارت را به سمت منافع خود منحرف کنند. حتی گروههای سازمان یافته در کشورهای دموکراتیک این کار را انجام میدهند. مثلا کشاورزان در ژاپن. آنها موفق شدند از واردات برنج ارزان از کشورهایی مانند چین جلوگیری کنند. با این کار ارزش زمین و محصولاتشان در ژاپن بالا میماند، البته به هزینه مصرفکنندگان. حتی تولیدکنندههای فولاد در امریکا دولت را قانع به افزایش تعرفه در برابر واردات فولاد از اروپا کردند. شکایت اروپا به سازمان تجارت جهانی باعث مجازات امریکا با انتخاب بین پرداخت خسارات یا از بین بردن موانع در برابر واردات فولاد از اروپا شد.
کدام یک از مکاتب اقتصادی قابلیت اجرایی بالاتر و بیشتر برای افزایش و رونق تجارت خارجی در کشورهایی مانند ایران دارند؟
سرمایهگذاری مستقیم خارجی. این چیزی است که اقتصاد ما بهشدت به آن نیازمند است. متاسفانه ما در هشت سال اخیر بهراحتی هر نوع انگیزهیی برای سرمایهگذاری در ایران توسط شرکتهای چند ملیتی را از بین بردیم. این مایه تاسف است، بهخصوص برای اینکه مقدار سرمایه انسانی در ایران بسیار زیاد است و اگر به آنان امکانات داده شود اقتصاد ما میتواند از فرصتهای طلایی خود استفاده کند. ما نیاز به یک تریگر برای جذب سرمایهگذاران خارجی داریم. تلاشهای دولت آقای روحانی در این حوزه بسیار قابلتحسین است ولی برای اینکه سرمایهگذاری خارجی در ایران به نحو مداومی به حقیقت بپیوندد، دولت باید آنهایی که منافع و دارایی خود را با باز کردن اقتصاد در مقابل سرمایهگذاران خارجی در خطر میبینند قانع کند. این را فراموش نکنیم که انتقال فناوری که کلید رشد پایدار اقتصادی است فقط در این صورت امکانپذیر است.
درحالی که کشورهایی مانند ترکیه و مالزی بدون دراختیار داشتن منابع مادی و سرمایه انسانی مانند ایران، توانستهاند سهم بالایی از تجارت بینالمللی را برای خود کسب کنند، بهنظر شما چرا ایران نتوانسته تاکنون به جایگاه قابلتوجهی در این زمینه دست پیدا کند؟ مهمترین موانع در این راه از نظر شما کدام است؟
ترکیه و مالزی درواقع نمونههای موفقی هستند که ما میتوانیم بهعنوان الگو به آنها نگاه کنیم. بنابراین فکر میکنم این سوال شما بسیار باارزش است. سطح سرمایه انسانی و مادی این دو کشور شاید به حد سایر کشورها نباشد، اما آنها موفق شدند به رشد اقتصادی قابلتوجهی برسند. دلایل آن فراتر از این مصاحبه است. توجه کنید که هر دو کشور اسلامی و از دید اقتصادی نو ظهور بهشمار میآیند. بهنظر من کلید موفقیت این دو کشور دو حرکت همزمان است. آنها تجارت خود را به کشورهای پیشرفته باز کرده و سرمایهگذاریهای قابلتوجهی از امریکا، اروپا و آسیا جذب کردند. این دو کشور در عین حال تجارت خود را به سمت کشورهای نو ظهور و اکثریت مسلمان انتقال دادند. به این ترتیب ترکیه و مالزی رشد اقتصادی کشور را تحتکنترل خود در آوردند. یکی از ابزاری که در این راه کمک بزرگی بوده بهدست آوردن ثبات سیاسی و بهوجود آوردن یک محیط مطمئن برای سرمایهگذاری خارجی بود. این سیاست حتی باعث جذب سرمایه انسانی از خارج از کشور شد.
چرا ایران قادر به چنین کاری نبود؟ همانطور که رییسجمهور در سازمان ملل گفتند، ایران یکی از باثباتترین کشورهای خاورمیانه است، پس چرا ما نمیتوانیم از همان دستاوردها از طریق تجارت و جذب سرمایهگذاری برخوردار باشیم؟
دولت برای ساختن یک تصویر مثبتتر از ایران در سراسر جهان گام بزرگی برداشته است. با این حال هنوز موانع زیادی برای تکمیل این برنامهریزی وجود دارد. از این رو ما نهتنها باید باعث جذب سرمایه مستقیم خارجی شویم، بلکه باید به آنها اجازه ورود دهیم. از دو راهکار موفق ترکیه و مالزی که بالا عرض کردم، دولت سابق فقط تلاش کرد هدف دوم، یعنی تجارت با کشورهای در حال توسعه و کشورهای مسلمان، را بهثمر رساند. این به تنهایی کافی نیست. حتی با درنظر گرفتن پررنگ شدن نقش کشورهای نوظهور در اقتصاد جهانی، اکثر سرمایهگذاری خارجی هنوز در کشورهای توسعه یافته صورت میگیرد.
مسایل دیگری که در این مصاحبه به آن اشاره نکردیم وابستگی ایران به اقتصاد تک کالایی و عدم حفاظت از حقوق مالکیت معنوی در کشور است. این دو موضوع به اقتصاد ایران صدمه زیادی میزند و به ترتیب از تجارت سالم و سرمایهگذاری سودمند حاوی فناوری جلوگیری میکنند. به عقیده من انتقال تکنولوژی در حال حاضر کلید مشکلات ایران در زمینه رشد اقتصادی است زیرا این به ما اجازه میدهد از ظرفیت بالای سرمایه انسانی کشور برای جذب و بهکار گذاشتن دانش موجود در دنیا استفاده کنیم.