واردات با ارز سه نرخی
مت اوبرین
منبع: واشنگتن پست
مشکل سوسیالیسم این است که در نهایت پول مردم تمام میشود. به عبارتی، در نهایت پول نفت تمام میشود.
یا حداقل در ونزوئلا قضیه به این صورت است. ونزوئلا سیستم اقتصادی ندارد و یک شرکت صادرکننده نفت با مدیریت بسیار ضعیف هم برای تامین منابع مالی سایر بخشها کافی نیست. حتی زمانی که نفت بیش از بشکهای 100 دلار هم بود، وضعیت به همین شکل بود. بنابراین هماکنون که کمتر از بشکهای 50 دلار است، دولت ونزوئلا، از در اختیار گذاشتن منابع مالی به مردم خودداری میکند و این کار را همانطور که وزیر سابق – ریکاردو هوسمان- میگوید، در قالب تورم سرسامآور و کمبودها انجام میدهد و تا جایی این کار را ادامه میدهد تا بتواند از زیر پرداخت بدهیهایش هم شانه خالی کند.
اما این درست به نظر نمیرسد. از آنجا که ونزوئلا دارای بزرگترین منابع نفتی جهان است، باید ثروتمند باشد، اما نیست و برعکس به دلیل سوءمدیریت در مقیاس تاریخی-جهانی رو به فقر در حرکت است.
مساله ساده است: دولت ونزوئلا فکر میکند فقط با تظاهر به داشتن یک سیستم اقتصادی میتواند اقتصاد داشته باشد. فکر میکند که میتواند بدون اینکه بر آتش تورم هیزم بریزد، پول چاپ کند و اینکه فقط با برخورد فیزیکی با مردم و بیرون انداختن آنها از صف، میتواند جلوی کمبودها را بگیرد. وقتی خرید روزانه تبدیل به یک کار سخت چندروزه میشود که در نهایت هم ممکن است غذا یا دستمال کاغذی به مردم نرسد، میتوان فهمید که این طرز فکر بیش از یک خیالپردازی نیست.
این واقعیت مدت زیادی است که روشن شده است. ونزوئلا بیشترین منابع نفتی جهان را دارد اما بیشترین تولید نفت را ندارد. بخشی از آن به دلیل این است که رژیم بولیواری ابتدا تحت رهبری چاوز و هماکنون با رهبری مادورو، سرمایههای خارجی را فراری داده است و شرکت نفت دولتیاش را چنان اشتباه مدیریت کرده است که از سال 1999 تولید نفت 25 درصد کاهش داشته است.
حتی بدتر از آن، صادرات نفت ونزوئلا به نصف تقلیل یافته است. چرا؟ به دلیل اینکه بخش عمدهای از نفت خام ونزوئلا در همین کشور باقی میماند و تا میزان 5/1 سنت به ازای هر گالن نفت، به صورت یارانهای فروخته میشود. برخی از آن به کشورهای دوست مانند کوبا ارسال میشود و در ازای آن کمکهای پزشکی دریافت میشود و بخش دیگری از آن به چین ارسال میشود، در ازای 45 میلیارد دلاری که ونزوئلا به چین مقروض است.
اینگونه است که پول زیادی برای پرداخت بدهیهای ونزوئلا باقی نمیماند. مجددا تنها دولت بولیواری را میتوان سرزنش کرد. مشکل اینجاست؛ با اینکه این دولت سعی کرده به فقرا کمک کند که ستودنی است، بسیار بیشتر از توان پرداختش خرج کرده است که اصلا ستودنی نیست. در واقع ونزوئلا درحالحاضر کسری بودجهای به میزان 14 درصد تولید ناخالص ملی دارد، یک گودال مالی عمیق که فقط یک راه برای پر کردن آن وجود دارد: ماشین چاپ پول.
اما این فقط یکی از مشکلات اقتصادی را حل میکند. با این همه، تامین مالی مردم با پولهای تازه چاپشده، تنها باعث میشود پول ارزش خود را از دست بدهد و قیمتها افزایش تصاعدی داشته باشند. بنابراین جای تعجب نیست که نرخ تورم ونزوئلا 64 درصد است، در حالیکه نرخ واقعی آن 179 درصد است و طبق اعلام بانک آمریکا، اگر ونزوئلا سیستمهای پیچیده کنترل پولش را تغییر ندهد، نرخ تورم میتواند تا 1000 درصد هم بالا رود.
به عبارت دیگر، دولت ونزوئلا با واقعیت اقتصادی بازی میکند. جریان از این قرار است. دولت مادورو میخواهد فعالیت بخش خصوصی را متوقف کند اما طوری خرج کند که انگار این کار را نکرده است. سپس میخواهد مطابق با میزان نیازش پول چاپ کند، اما قیمتها را طوری نگه دارد که انگار هیچ پولی چاپ نشده است و در آخر میخواهد انبار فروشگاهها را پر نگه دارد، حتی به بهای توقف فعالیت بخش خصوصی و در عین حال میخواهد بخش خصوصی را همچنان تحت کنترل نگه دارد ولی وانمود کند که این کار را انجام نمیدهد.
اینجا همان نقطهای است که سیستم پولی این کشور وارد عمل میشود. دولت، برای اینکه بتواند همهچیز – قیمتها، سودها و تولیدات- را تحت کنترل داشته باشد، سیستمی با نرخ سهگانه ارز به کار گرفته است. ایده این است که دولت با تظاهر به داشتن ارزش پولی قوی، بتواند قیمتها را پایین نگه دارد. سپس دولت با تخصیص دلارها به واردکنندهها با این نرخ ارز پایین تصنعی، خود تصمیم میگیرد که چه کسی و تا چه میزان کسب درآمد کند، به شرط اینکه با آنچه دولت میگوید موافقت کند.
ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما اینطور نیست. دولت ونزوئلا میخواهد تورمی که ایجاد کرده است را به طرز معجزهواری از بین ببرد، به همین دلیل به فروشگاهها دستور میدهد کالاها را به چه قیمتی بفروشند. از آنجا که این قیمتهای تایید شده توسط دولت، بسیار پایینتر از قیمتهایی است که بتوانند سود ایجاد کنند، دولت مجبور است به شرکتها یارانه بدهد تا فعالیت آنها توجیه اقتصادی داشته باشد.
حال که این کنترلکنندههای قیمت وجود دارند، کمبودهای فعلی ایجاد میشوند. اگر این سیاستها برداشته شوند، کمبودها از این هم بیشتر خواهند بود. اینگونه فکر کنید: شرکتهایی که با نرخ رسمی ارز، دلار ارزانقیمت نصیبشان نمیشود، با فروش در سطح قیمتهای رسمی زیان خواهند کرد، به همین دلیل فروشگاههایشان را خالی نگه میدارند. اما شرکتهایی که خوششانس هستند یا به دولت متصل هستند و به دلارهای ارزانقیمت دسترسی دارند، ممکن است ترجیح دهند برای سودآوری بیشتر و سریعتر، به جای اینکه منابع را برای هدف مورد نظر خرج کنند دلارهایشان را در بازار سیاه ارز به فروش رسانند.
بنابراین، نه شرکتهایی که یارانه به آنها تعلق نمیگیرد و نه شرکتهایی که یارانه به آنها تعلق میگیرد، از پر کردن قفسههای فروشگاههایشان سود نمیبرند.
به یاد داشته باشید این مشکل حتی زمانی که ونزوئلا ذخایر ارزی داشت هم وجود داشت؛ چه برسد به زمانی که 95 درصد از صادراتش، صادرات نفتی هستند و قیمت نفت به نصف کاهش یافته است. هماکنون ونزوئلا دلار هم ندارد. (در واقع اوضاع از این هم کمی بدتر است، از آنجا که نفت خام ونزوئلا سنگین است و مجبور است آن را با 5 دلار تخفیف به سایر کشورها بفروشد.)
بدون دسترسی به دلارهای حاصل از درآمد نفتی، ونزوئلا مجبور بود آنقدر میزان وارداتش را کاهش دهد که بحث کمبودها از «واقعیت زندگی» به «تنها واقعیت زندگی» مردم این کشور تبدیل شده است. بر اساس اعلام بانک مرکزی ونزوئلا کاهش واردات تا سال گذشته به میزان 30 درصد بوده است. اوضاع چنان وخیم است که حتی بحران بانکی هم وجود ندارد – چه کسی میخواهد پول بیارزش را پسانداز کند؟ - به جای آن بحران سوپرمارکتی وجود دارد. مردم روزها صف کشیدهاند تا هرآنچه که میتوانند را از سوپرمارکتها بخرند، البته چیز زیادی هم موجود نیست و مغازهها از همیشه خالیتر به نظر میرسند.
دولت مجبور شده است برای حفظ نظم و آرامش در سوپرمارکتها از نیروهای ارتش کمک بگیرد، قبل از اینکه به فکر استراتژی جدیدی برای مقابله با صفهای طولانی بیفتد: مردم را به زور از صفها بیرون کردهاند. حالا دولت بر اساس شماره ملی افراد، به آنها در صفها نوبت میدهد.
اما درست همانطور که ونزوئلا از زیر بار سادهترین مسائل در رابطه با مردمش شانه خالی کرده است، به همان راحتی در مقابل مسوولیتهای مالیاش هم ممکن است شانه خالی کند. اگر نفت در حدود 50 دلار باقی بماند، دولت توانایی پرداخت هیچ چیز را نخواهد داشت، نه غذا، نه پوشک بچه و نه اوراق قرضه دولتی!
در حال حاضر، شرکتها چنان تصور میکنند که اگر دولت ونزوئلا موفق به بازپرداخت بدهیهایش نشود، میتوانند سیتگو، -شرکت نفتی دولت ونزوئلا- را بهعنوان بازپرداخت بدهی تصاحب کنند. اما هماکنون بهنظر میرسد که این اتفاق نمیتواند بیفتد، به همین دلیل همزمان با کاهش قیمت نفت، بخش اعتبارات ونزوئلا یا به عبارت سادهتر تضمین پرداخت بدهیها دچار ورشکستگی شده است و اوراق قرضه پنج ساله این کشور در چند ماه اخیر ارزش خود را به کلی از دست داده است.
شرایط مالی چنان بغرنج است که شرکت سیتگو که رسما بهعنوان بخشی از دولت ونزوئلا به حساب نمیآید، تصمیم دارد برای بازپرداخت بدهیاش، 5/2 میلیارد دلار از سرمایه خود را به شرکت مادرش بدهد که احتمالا در نهایت در اختیار دولت قرار خواهد گرفت. مانند هر چیز دیگر در ونزوئلا این هم منطقی به نظر میرسد، چون رتبهبندی اعتباری سیتگو از دولت ونزوئلا بالاتر است، بنابراین توانایی قرض گرفتن را دارد و اگر در بازپرداخت دیونش کوتاهی کرد، به مثابه این خواهد بود که کشور این شرکت را فروخته است.
این یک تراژدی ساخته دست بشر است و کسانی که آن را به بار آوردهاند توانایی حل و فصل آن را ندارند. مادورو، مقصر اصلی این کمبودها را بخش خصوصی «انگلی» کشور برمیشمارد این در حالیاست که وزیر مواد غذایی تا زمانی که خودش در صف نایستد، عمق فاجعه را درک نخواهد کرد.
بنابراین آنچه لنین گفت، بهترین راه برای از بین بردن سیستم سرمایهداری دستکاری ارزش پول است. بر اساس تجربه ونزوئلا بهترین راه برای از بین بردن سوسیالیسم هم همین است.