ضرورت تدوین «سیاست اجتماعی» مبارزه با فقر
حسین حقگو
فقر هر روز به چهرهیی در مسیر روزمرهمان ظاهر میشود. چهرههایی که حال دیگر به دیدن آنها عادت کردهایم و بیتفاوت از کنارشان رد میشویم.
نمونههای دم دستی آن، کسانی هستند که در سطلهای زباله بهدنبال چیزی برای گذران زندگی میگردند و دیدن این صحنهها نه فقط ما را در چرایی و چگونگی این ارتزاق به پرسش وا نمیدارد بلکه گاه از سود و درآمدهای هنگفت این گروه سخن میگوییم. همچنین است آنکه دیگر نه فقط کسانی که هر روز در قالبی خود را در مسیر گذرمان قرار میدهند و از ما تقاضای پول برای دوا و درمان میکنند، ما را به چیزی در دور و برمان ارجاع نمیدهد بلکه این افراد را سودجویانی تلقی میکنیم که قصد فریبمان را دارند. حتی شاید کودکانی که سر چهارراهها چیزی میفروشند یا کودکان دیگری که در کنار پیادهرو ترازو و چند دستمال کاغذی و جوراب بساط کرده و دفترچه و کتاب خود را پخش کرده و به نوشتن تکالیف خود مشغولند نیز ما را از دوزخ این کودکان و هـزاران هـزار سوءاستفادهیی که از آنان میشود، نگـران نمیکند و دیگر و دیگرهای بـس دردناکتر از چهرههای فقر در لایههای زیرین جامعهمان.
شاید مهمترین دلیل بیتفاوتیمان، وسعت یافتن پدیده فقر در اطرافمان و ناتوان دیدن خود در رفع یا تخفیف آن باشد همچنین باور به اینکه این دولتها هستند که باید به این موضوع رسیدگی کنند. چنانکه بعضا تصور میکنیم دولتها درصورتی که بخواهند معضل فقر را حل کنند، میتوانند به سرعت چنین کنند تا دیگر شاهد چنان صحنههایی نباشیم. اما واقعیت اینگونه نیست. نه اینکه دولتها بیشترین مسوولیت و امکان را برای مبارزه با فقر دراختیار ندارند، بلکه از این منظر که موضوع فقر حتی برای دولتهای مردمی درگیر در این پدیده غیرانسانی در کشورهای در حال توسعه و فقیر نیز موضوع سادهیی نیست و رفع آن را نمیتوان در ارتقای چند شاخص اقتصادی خلاصه کرد. فقر پدیدهیی است ماحصل عوامل ریز و درشت بسیار که باید ابتدا این عوامل را در پیوند با وضعیت هر کشور شناخت و متناسب با شناخت مساله برای آن راهحل تعبیه کرد که این نیاز به «سیاست اجتماعی» مشخص دارد. سیاست اجتماعی که در معنای «سیاستگذاری برای کاهش تضادهای اجتماعی و اقتصادی و ایجاد هماهنگی منافع گروههای مختلف» است یعنی رفتن به درون اجتماع و به قول هیرشمن «پیش رفتن با جمع»، یعنی گامهای بـه ظاهـر کوچـک امـا بسیـار تاثیرگذار در مقابله با فقر. نمونه آن مثلا مطالعه اثر شیوه توزیع پشهبند بر کاهش بیماری مالاریا بهجای بررسی سیاستهای ارزی (کتاب اقتصاد فقیر- بنرجی- استردوفلو) است. انجام این راه و روش البته کمک و حمایت دولتها را میطلبد تا حمایت و فضای لازم برای انجام چنین تحقیقات و بررسیهای اقتصادی و اجتماعی میدانی را فراهم آورند و نتایج این پژوهشها را در برنامهریزیهای خود مورد بهرهبرداری قرار دهند. در آن صورت و شکسته شدن موضوع کلان «فقر» به موضوعات کوچکتر و مشخصتر و تعریف آنها در قالب پروژههایی عملی، این فرصت فراهم میشود تا هر یک از ما، هم امکان و هم مسوولیت حرکت برای رفع این مهمترین معضل انسانی را بیابیم و از بیتفاوتی امروزمان به عنصری فعال در مبارزه با فقر در قالب حرکتی جمعی تبدیل شویم چراکه به قول پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق «زیستن در فراوانی، درحالی که دیگران از گرسنگی رنج میبرند، از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است.»