ثروت برای همه
امروزه همه از این صحبت می کنند که "افزایش نابرابری و تمرکز ثروت خطرناک است" نه تنها برای فقرا بلکه برای اقتصاد جهانی هم خطرناک است.
فارغ از جنبه های اقصادی مشکلات و بحرانهای اجتماعی نیز بیش از آنکه ناشی از فقر باشند از نابرابری نشات می گیرند. نتایج یک مطالعه توسط آکسفام نشان داد - با ادامه روند فعلی تمرکز ثروت در جهان - در سال آینده، ثروت یک درصد از ثروتمندترین افراد جهان، از ثروت 99درصد دیگر بیشتر خواهد شد.
مطمئناً نمی توان افراد را برای موفقیتشان ملامت کرد، در حالی که یکسوم میلیاردرهایی که در فهرست فوربس آمدهاند، دارای ثروت موروثی هستند سایر افراد لیست میلیاردرهای خود ساختهاند. بسیاری از آنها کارآفرینان موفقی چون گیتس و زاکربرگ هستند که ثروت خود را با استفاده از قدرت فکر ساختهاند و یا چون بافت با سرمایهگذاری موثر و هوشمندانه و نجات شرکتها به این نقطه رسیدهاند. این افراد نقش مهمی در توسعه اقتصادی عصر ما داشتهاند. بسیاری از ثروتمندان موروثی نیز ثروت خانواده خود را ارتقاع دادهاند. از سوی دیگر ثروتمندان همواره با اتهاماتی مانند استفاده از ثروت و قدرت برای ایجاد انحصار و رانت و نیز فرار مالیاتی چه غیر قانونی وچه قانونی (از راه اعمال نفوذ در قوانین) در سراسر جهان روبرو بودهاند. اما راهکار چیست؟
همواره اینطور عنوان شده که فشار بر ثروتمندان به معنی فشار بر تولید است و یا افزایش مالیات موجب فرار سرمایه میشود. البته بدیهی است ایجاد سیستم مالیاتی مناسب و مقابله با فرار از مالیات توسط افراد و شرکتها برای حفظ و شکوفایی اقتصاد هر کشوری ضروریست. هر دولتی باید زمینه حمایت از اقشار ضعیف را فراهم کند و راه را برای پیشرت طبقه متوسط هموار. ایجاد سیتمهای خدمات اجتماعی و حداقل دستمزد برای حفظ سیستم اجتماعی لازم است. اطمینان از تغذیه مناسب همه افراد جامعه و حمایت از افراد زیرخط فقر برای دسترسی به غذای کافی و مناسب به منظور حفظ سلامت افراد و جلوگیری از بیماری و نارسایی های آتی، حمایت از زنان باردار و کمک هزینه فرزندان، افزایش برنامه های آموزش همگانی و مهارت آموزی به جهت توانمند سازی افراد، گسترش چتر بهداشت و سلامت عمومی دیگر موارد ضروری برای دولت هاست. سرمایه گذاری دولت ها در امور زیربنایی، آموزش، تحقیقات، توسعه پایدار و بهبود فضای کسب و کار به ویژه به نفع کسب و کارهای کوچک و خویش فرمایی تضمین کننده آینده اقتصاد کشور و رفاه طبقه متوسط است. اصلاح قانون مالیات و افزایش مالیات های سرمایه و ثروت و ارث با تمرکز بر ثروت های کلان به جای مالیات نیروی کار و مالیات بیشتر بر کالاهای تجملی به ویژه با هماهنگی دولتها و در سطح جهانی از جمله اقداماتی است که باید انجام شود.
نکته مثبت این اقدامات تاکید بر توانمد سازی فقرا و طبقه متوسط است اما حتی اگر همه این اقدامات به نحو موثری عملی شود باز هم کافی نخواهد بود. افراد ثروتمند علاوه بر دارایی مالی و خلاقیت ذهنی دارایی فکری ارزشمندی دارند که موجب تمایز آن ها میشود. بسیاری از ثروتمندان چندین بار ورشکست شده و مجددا ثروت خودرا ساخته اند گیتس می گوید اگر شما همهی ساختمانها و زمینها و انبار لوازم سختافزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس کردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا که ارزش شرکت ما به نیروی اندیشهی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ! برتری ثروتمندان در دارایی فکری و توان برنامهریزی مالی است. دانش مالی و نحوه سرمایهگذاری نکتهای است که نه فقط برای ثروتمندان بلکه برای کارآفرینان، خویشفرمایان و همه خانوادهها و افراد جامعه ضروریست. داشتن برنامه مالی و و آشنایی با مفاهیم مالی نکته مهمی است که باید در برنامه آموزشی در مدارس لحاظ شود. مسئولیت مالی بخش مهمی از مسئولیت فردی و اجتماعی است و آماده نبودن برای آن بسیار خطرناک است. نکته مهمی که توجه به آن باید نقطه کلیدی برنامه های توانمند سازی و تمرکز زدایی از ثروت قرار بگیرد. تاکید مجدد می کنم برنامههای دولتها باید متمرکز بر توانمند سازی بوده و مسوولیت افراد در سرنوشت خود ار تقویت کند. مهارتهای فردی و فکری در کنار دانش مالی میتوانند از افزایش شکاف فقیر – غنی جلوگیری کنند و شاید افرادی که به این شکل رشد یابند در آینده ثروت آفرینان موفقی شوند.