اقتصاد سیاسی درآمد شهری
فردین یزدانی
تحلیلگر و صاحبنظر اقتصاد شهری
موضوع ایجاد درآمد پایدار برای شهرداریها و رهایی آنها از درآمدهای ناپایدار که عمدتا وابسته به تراکمفروشی به خصوص در کلانشهرها است، بیش از آنکه به راهکار نیازمند باشد نیاز به یک عزم مدیریتی جدی در شهرداری و دولت دارد.
بحث ایجاد درآمد پایدار برای شهرداریها از سال 80 در کشور آغاز شد و تاکنون دهها فعالیت علمی و فنی و مطالعاتی برای پاسخ به این سوال که چه راهها و ظرفیتهایی در شهرها برای ایجاد نظام درآمدی پایدار یا کسب درآمد شهرداریها بدون اتکا بر منابع ناپایدار درآمدی وجود دارد، انجام شده است.
اما واقعیت این است که با وجود تمام این فعالیتها و تاکیداتی که در این زمینه وجود دارد کماکان 70 درصد درآمد شهرداریها از منابع ناپایدار درآمدی به خصوص تراکمفروشی تامین میشود و به همین علت ایجاد نظام پایدار درآمدی در شهرها بیش از آنکه به برنامه و راهکارهای جدید نیازمند باشد مستلزم یک عزم سیاسی و مدیریتی در کل حکومت اعم از دولت و شهرداری است.
به این ترتیب مهمترین فعالیتی که باید در این زمینه انجام شود آن است که دولت مرکزی لایحهای برای اصلاح نظام درآمدی شهرداریها تصویب کرده و با تصویب آن مدیریت شهری را مکلف به کسب درآمد پایدار از منابع درآمدی تعیین شده نماید که البته اخیرا این لایحه در دولت نوشته شده، اما هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است.هر چند در این مسیر دولت هم باید از شهرداریها حمایتهای جدی و لازم را به عمل آورد.
سناریوی پیشنهادی که برای استقرار مدل درآمدزایی پایدار در شهرها میتوان پیشنهاد داد آغاز این طرح از یک یا چند نمونه شهر بهصورت پایلوت است. به این ترتیب دولت میتواند با انتخاب یک یا چند شهر، همزمان با اعمال حمایتهای خاص در یک بازه زمانی مشخص شهرداریها را ملزم به اعمال منابع درآمدی و مالی جایگزین کند.
این حمایتها باید به تدریج و همزمان با شناسایی و بهرهبرداری از منابع مالی پایدار جدید به تدریج کاهش پیدا کند تا جایی که شهرداریها بتوانند در این زمینه به صورت خودکفا عمل کنند.
واقعیت این است که در تمام این سالها و در بیش از 10 سال اخیر که موضوع ایجاد نظام پایدار درآمدی برای شهرداریها مورد توجه و تاکید واقع شده است هیچ اقدام جدی و عزم راسخی برای استقرار این نظام درآمدی در شهرها وجود نداشته است.
در مورد آسیبشناسی این موضوع نیز میتوان بخشی از علل عدم استقرار نظام پایدار درآمدی را در بحث اقتصاد سیاسی جستوجو کرد. اینکه اگر قرار باشد شهرداریها به جای تراکمفروشی با اتکا بر عوارض شهری و دریافت آن از شهروندان کسب درآمد کنند فعالیتها و دردسرهایی به مراتب بیش از آنچه از محل این درآمدها و عوارض عایدشان میشود، متحمل خواهند شد.
این در حالی است که اتکا به منابع ناپایدار درآمدی همچون فروش تراکم، مدیریت شهری را به جای آنکه با هزاران یا میلیونها نفر از مردم شهرها و کلانشهرها روبهرو کند، با دهها یا صدها سازندهای مواجه خواهد کرد که این درآمدها را با دردسر کمتر و با صرف زمان و هزینه ناچیزتری به جیب شهرداریها سرازیر میکنند.
این موضوع به این معنا است که اساسا شهرداریها حاضر به تحمل هزینههای مدیریتی شهری برای کسب درآمد پایدار نیستند و ترجیح میدهند از روشهای آسانتر و سریعتری به این منظور بهرهمند شوند.
علت دیگری که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد این است که به هر حال درآمد حاصل از زمین و ساختمان در شهرها به خصوص در کلانشهرهایی مانند تهران منافع زیادی را در سطح شهر برای برخی افراد و اقشار به خصوص ایجاد میکند و بنابراین بسیاری از صاحبان منافع به صورت نهادینه تمایلی به حذف این منفعتها ندارند.
بازهم تاکید میکنم که ایجاد نظام درآمدی پایدار نیازمند عزم مدیریتی و سیاسی هم در بدنه دولت و هم در شهرداری است و بیش از آنکه شهرداریها مکلف به تسریع در این فرآیند شوند دولت مرکزی باید چارچوب مشخصی برای تکلیف شهرداریها درانجام این امر ایجاد کند.