جایگاه اقتصادی زن در ایل بختیاری در دوره قاجار از دیدگاه سیاحان اروپایی 1344
دکترعلیاکبر کجباف 1
دکترفریدون الهیاری 2
سمیه بختیاری 3
مقدمه
ایل بختیاری یکی از مقتدرترین ایلات جنوب ایران است که نقش بسزایی در تحولات تاریخ ایران ایفا نموده است. در دوره قاجار منطقه بختیاری از جهت سیاسی و اقتصادی توجه کشورهای استعماری بهخصوص انگلیس را به خود جلب کرد.
نافرمانیها و شورشهای خوانین و سرداران بختیاری علیه حکومت مرکزی، حضور مداوم انگلیس در جنوب ایران، امتیاز کشتیرانی در کارون برای شرکتهای انگلیسی، جاده لینچ و کشف نفت در منطقه بختیاری را میتوان از دلایل توجه دولتهای اروپایی به قلمرو بختیاری برشمرد. نظر به اهمیت موقعیت سوقالجیشی منطقه بختیاری، دولتهای اروپایی، افسران و ماموران سیاسی خود را تحت عنوان سیاح، خاورشناس، باستانشناس و طبیب به آن نواحی اعزام کردند. این افراد پس از انجام ماموریت، مجموعه گزارشهای خود از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بختیاری را تحت عنوان سفرنامه یا عناوین دیگر منتشر کردند که خالی از غرضورزی و ثبت وقایع از روزنه نگاه و منافع کشور متبوعشان نبود. با این وجود، سفرنامهها و شرح خاطرات از جمله منابع مهم مطالعات و بررسیهای تاریخی، جامعهشناسی و مردمشناسی محسوب میشود.
در بین این سیاحان لایارد (Layard)، بیشاپ (Bishop) و مکبن روز (Macbean Ross) گزارش جامعی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بختیاری و فراز و فرود آن در دوره قاجار ارائه نمودهاند. این سه سیاح در سه برهه زمانی متفاوت وارد ایل بختیاری شدند و با دقت و ظرافت خاصی- صرفنظر از انگیزه، دیدگاه و گرایش اصلی ایشان در پردازش گزارشها- به توصیف جامعه بختیاری و مقایسه مشاهدههای خود با گزارشهای سیاحان پیش از خود پرداختهاند.
لایارد در سال 1255 ق/ 1840 م از منطقه بختیاری دیدن کرد؛ در این زمان بخشی از ایل تحت ریاست محمدتقی خان از شاخه چهارلنگ بوده و مردم ایل بهواسطه عدم مبادلات تجاری و فقدان راههای ارتباطی با سایر نقاط کشور و فشار بیرویه حکام و ماموران دولتی برای وصول مالیات در فقر عمومی بهسر میبرند.
بیشاپ در سال 1307 ق/ 1890 م همزمان با ریاست امامقلیخان حاجیایلخانی از شاخه هفت لنگ از ایل بختیاری دیدن کرده است. در این برهه زمانی، منطقه بختیاری دستخوش اختلافات و درگیریهای ایلخانی و ایلبیگی و تفرقههای درون ایلی بود و تلاش حسینقلی خان ایلخانی برای افزایش مبادلات تجاری ایل با دیگر نقاط، با کشته شدنش به دست ظلالسلطان به دلیل عدم درایت و کاردانی جانشینان او مسکوت مانده بود.
مکبنروز در سال 1327 هـ ق/ 1909م شرح متفاوتی از موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایل بختیاری ارائه کرده است. امتیاز کشتیرانی در کارون، جاده لینچ و کشف نفت در منطقه بختیاری ثروت هنگفتی را در خزانه خوانین ایل انباشت؛ همچنین حضور آگاهانه یا ناآگاهانه بختیاریها در عرصه سیاست و همراهی با آرمانهای مردم در فتح اصفهان و پس از آن تهران، تاثیر بسزایی در سرنوشت سیاسی ایل داشت. به طوری که سرداراسعد، نخستین وزیر داخلی کشور پس از سقوط استبداد صغیر بود و دیگر خوانین حکومت عمده شهرها و ولایات جنوبی کشور را در دست داشتند.
این تغییرات بنیادی در وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایل، در گزارشهای این سیاحان و دیگر سیاحانی که از ایل بختیاری دیدن کردهاند؛ منعکس شده است. مقام و موقعیت زن در ایل از جمله مواردی است که سیاحان در آن اتفاق نظر داشته و آن را ستایش کردهاند. در حقیقت زن، این مظهر زایندگی و باروری، همواره نقش بنیادی در ایل بختیاری داشته و از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. سوالاتی که این مقاله حول محور آن تنظیم شده عبارت است از: زن در ساختار سنتی ایل بختیاری چه جایگاهی داشته است؟ در گزارشهای سیاحان، جایگاه و کارکرد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زن بختیاری در دوره قاجار چگونه بوده است؟
درآمدی بر جغرافیا و ساختار اجتماعی و سیاسی ایل بختیاری
در دوره قاجار، عشایر بخش بزرگی از جمعیت ایران را تشکیل میداده است؛ و طبق یک برآورد در اوایل این دوره، نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور از ایلات و عشایر بودند. (بن تان، 1354: 78) ایل بختیاری یکی از مهمترین ایلات کوچنشین ایران است که در جنوب غربی ایران در امتداد رشتهکوههای زاگرس مرکزی سکونت دارند. حدود و ثغور آن از طرف شمال به اصفهان و لرستان، از طرف جنوب به بهبهان، از طرف جنوبشرقی و شرق به کوههای کهگیلویه و بویراحمد و از غرب به خوزستان منتهی میشود.
ایل بختیاری یکی از سرنوشتسازترین ایلات ایران است که نقش مهمی در تاریخ معاصر ایفا کرده است. نخستین بار نام ایل بختیاری در منابع صفوی آمده و از آن زمان بختیاریها در تحولات تاریخی ایران نقشآفرین بودهاند. (Tapper, 1991:513) به دلیل شرایط اقلیمی منطقه، بختیاریها زندگی شبانی و کوچنشینی داشتهاند و از اوایل پاییز تا بهار در دشتهای خوزستان در حواشی خلیج فارس سکونت دارند و ییلاقهای بهاری و تابستانی آنها در ارتفاعات زاگرس و مراتع کوهستانی غرب اصفهان میباشد.
(Housego, 1978:89-90)
ساختار اجتماعی و سیاسی ایل بختیاری از لحاظ سلسله مراتب از یک نظام منظم و دقیق پیروی میکند و مجموعهای سازمان یافته از اتحاد طایفههایی است که با یکدیگر همبستگی خونی، خویشاوندی نسبی یا سببی دارند و در یک محدوده جغرافیایی متعلق به ایل زندگی میکنند.
عالیترین مقامات حاکم بر ایل بختیاری در دوره قاجار ایلخانی، ایلبیگی و حاکم میباشد. ایلخان مسوول برقراری نظم و امنیت در داخل ایل و همچنین به عنوان نماینده ایل در برابر حکومت مرکزی و سایر گروهها بود.
ایلبیگی دستورات ایلخان را به مرحله اجرا میگذاشت و با کلانتران و خوانین و ریشسفیدها سیاست کلی ایل را هماهنگ میکرد. (اماناللهی بهاروند، 1360: 197) حاکم مسوول اداره ناحیه چهارمحال بوده که به عنوان مرکز سنتی ایلخان و خوانین بختیاری محسوب میشده است. «اگرچه حکومت چهارمحال رتبه ایلاتی نیست، ولی چون که اغلب دهات و املاک چهارمحال، مال بختیاریها است از حیث پلتیک طایفه لازم است که حکومت چهارمحال با بختیاریها باشد.» (سردار اسعد، 1376: 353)
این ایل به دو شاخه کلی چهارلنگ و هفتلنگ تقسیم میشود. هر شاخه به چند طایفه که ریاست هر طایفه با خان و کلانتر بود و هر طایفه به چند تیره که در راس هر تیره کدخدا قرار داشت و هر تیره به چند تش که هر تش تحت ریاست ریشسفید و هر تش به چندین اولاد که در راس آن ریشسفید قرار داشت و هر اولاد به چند خانوار که هر خانوار تحت سرپرستی رئیس خانوار قرار داشت؛ تقسیم میشده است. (صفینژاد، 1381: 131- 130)
در واقع، ساختار اجتماعی و سیاسی ایل بختیاری، نظام منسجمی است که هسته خانواده (=زن و شوهری) به واسطه آن، به مجموعه ایل مرتبط میشود و نیز به مدد این سازمان، ایل قادر است وظایف ویژه خود را از جمله جنگ، حفظ امنیت، تقسیم مراتع و کوچ و دامداری انجام دهد. (فیروزان، 1362: 34) زن در این ساختار، نیمی از کالبد ایل است که نقش تعیینکنندهای در بقا و گسترش نسل ایل و پرورش آن دارد. در سلسله مراتب پایگاه اجتماعی زنان، بیبی در کنار بالاترین مقام و مرتبه سیاسی ایل یعنی ایلخان، قرار داشته است. همسر بزرگ ایلخان و ایل بیگ، بیبی نامیده میشد که تاثیر زیادی در سیاست کلی ایل داشت و دارای مقام والایی در میان زنان ایل بود و زنان دیگر از بیبی تبعیت میکردند. مقام بیبی موروثی بود و دختران او که با خوانین طوایف ازدواج میکردند؛ از موقعیت خاص مادرشان در میان ایل بهرهمند میشدند.
به طور کلی یکی از وجوه تمایز ایلات از یکجانشینان در دوره قاجار آزادی بیشتر زنان عشایری بوده که این تفاوت از سبک زندگی کوچنشینی و ساختار اجتماعی ایل نشأت گرفته است. در حالی که نشریههای فارسی دوره قاجار از زنان با عنوان «ضعیفه» یاد کردهاند و نگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن داشتهاند؛ (قاسمی، 1380: ج1، 345) بختیاریها بر حسب سنت عشایری خیلی به زنان خود دلبستگی داشته و آنها را به نام صدا میزدند و در مسائل اجتماعی و سیاسی ایل با آنها مشورت میکردند؛ صاحب جان خانم، سردار مریم، بیبی زینب، خاتون جان خانم. تصویری که سیاحان از شأن و موقعیت زن بختیاری ارائه نمودهاند را میتوان از نظر جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زن در ایل مورد بررسی قرار داد.
ساختار اجتماعیساختار سیاسی
ایلایلخان و ایلبیگی
شاخهخان
طایفهخان- کلانتر
تیرهکدخدا
تشریشسفید
اولادریشسفید
مالسرمال
بهونرئیسخانوار
جایگاه اقتصادی زن در ایل بختیاری
درآمد خانوارهای کوچنشین از طریق تولید دامی تامین میشد و زن بختیاری در این نوع فعالیت تولیدی نقش بارزی ایفا میکرد. فعالیتهای دامداری و تولید فرآوردههای دامی، جابهجایی و کوچ وابسته به کار و فعالیت زنان عشایر است، به طوری که مکبن روز، زنان را ستون فقرات و محور اصلی هر گونه تلاش و کوشش در ایل دانسته است. (مکبنروز؛ 1373: 93) در صورت حذف این عنصر تولیدی، نظام تولید عشایری موازنه خود را از دست میداد. بسیاری از سیاحان وضعیت مطلوبتر زندگی زنان عشایر نسبت به زنان شهری را میستایند؛ (لیدی شیل، 1362: 65-63) اما در این نکته غفلت میورزند که زنان ایلات و عشایر به مراتب بیش از زنان جامعه شهری هم در وجه اساسی تولید جامعه عشایری یعنی «دامداری» و هم در وجوه فرعی تولید در جامعه مثل بافت عشایری، جمعآوری گیاهان دارویی و خوراکی خانواده خود را یاری میرساندند. (واعظ شهرستانی، 1388: 129)
«آنان در سپیده دم از خواب برمیخیزند و در تمام روز به بافندگی اشتغال دارند و شبها هم کرهای را که از دوغ جدا کردهاند در دیگهای بزرگی میجوشانند و به روغن تبدیل میکنند.» (بیشوپ، 1375: 220) به غیر از عبا و نمد زنها تمام لباسهای خود و شوهران و بچههایشان را میدوختند و علاوه بر آن در بالا بردن چادرها و خالی نمودن اثاثیه و مواظبت از گله و رمهها و سایر کارها به شوهرانشان کمک میکردند. (بیشوپ، 1375: 220)
زن بختیاری از هنگام جوانی بافندگی را در خانواده پدری خود میآموخت. رشتن نخ که اولین مرحله بافندگی است از هنر زنان ایل بود. رشتن نخهای پشمی و مویی، بافتن قالی و قالیچه، خورجین و پوشش چادر (لت بوهون)، تسمههای پشمی نقشدار و رنگارنگ، جاجیم، گلیم و چوقا (بالاپوش مردان) همه به عهده زنان بود. در سفرنامهها و گزارشهای سیاحان از جمله صنایع دستی که توسط زنهای ایل درست میشده، میتوان به نمد مالی، تهیه زین و یراق اسب، خورجینبافی، چادربافی، قالیبافی، جاجیمبافی، پارچهبافی، بافت جوراب، دستکش و... اشاره کرد. (راولینسون، 1362: 155- 154؛ رنه دالمانی، 1335: 318؛ پولاک، 1361: 332 و 335 و 381؛ بنجامین، 1369: 192؛ دروویل، 1387: 326؛ کوپر، 1334: 53)
یکی از منابع بزرگ درآمد بیبیها قالیبافی بود. آنها زنان دیگر را به عنوان بافنده به کار میگماشتند و دستگاه قالیبافی را نزدیک محل سکونت خود برپا میداشتند تا بتوانند بر کار نظارت کنند. (کولیوررایس، 1366: 63) زنان بختیاری هم چون زنان روستایی همه مراحل تهیه قالی از ریسندگی و رنگرزی پشم تا بافت آن را خود انجام میدادند. (دوبد، 1362: 154؛ رنه دالمانی، 1335: 124؛ بنجامین، 1369: 192؛ پولاک، 1361: 335؛ راولینسون، 1362: 154؛ کولیوررایس، 1366: 63؛ ماساهارو، 1373: 126)
بیبیها و زنان ایل در مدیریت و سرپرستی امور اقتصادی خانوار خود کمنظیر بودند. «مدیریت و سرپرستی زنها واقعا شگفتانگیز است. عایدات و درآمد املاک چهارمحال هیچگاه به پایه امروزی نرسیده است. علاقه زیادی از طرف زنها به امور کشاورزی و اصلاح بذر ابراز میشود و به همین مناسبت هم گزارشهایی از انواع بذرهای مختلف از نقاط دوردست دریافت میدارند.» (مکبن روز، 1373: 98)
نتیجه
زن، در ساختار اجتماعی ایل در دوره قاجار، نقش مهمی در پایداری و استحکام نظام خانوادگی و قبیلهای داشت. سیاحان مقام و موقعیت او را در ایل بختیاری منحصر به فرد توصیف کردهاند؛ به طوری که او را ستون فقرات ایل و محور اصلی هر گونه تلاش و کوشش میدانند. بر اساس گزارشهای سیاحان، پوشش زنان ایل در هر مقامی چندان تفاوتی از نظر ظاهری نداشته و تفاوت در کیفیت پارچه و نوع کار و هنری که روی لباس انجام شده، بوده است. همچنین سطح سواد آنان در طوایف و تیرههای مختلف، متفاوت بوده است. زن بختیاری، در تصمیمگیریهای سیاسی خوانین و سرداران ایل نقش مهمی داشته است و به نحو شایستهای وظایف شوهرانشان را در موقع اشتغال آنها در پایتخت به انجام میرساندند. او افزون بر خانهداری و تربیت فرزندان در دوشیدن شیر، خمیر کردن و پخت نان، آب به دوش کشیدن، دوغ زدن و درست کردن ماست، پنیر، کره، کشک و روغن، رنگرزی، صنایع دستی، بافتن قالی و قالیچه و دباغی، برزگری و بلوط چینی مهارت داشت. در بین این صنایع دستی، مهمترین آن قالیبافی بود که در بین عشایر رواج داشت. زنان بختیاری همچون زنان روستایی همه مراحل تهیه قالی از ریسندگی و رنگرزی پشم تا بافت آن را خود انجام میدادند.
بخشی از یک مقاله پژوهشی و علمی
پاورقی:
1- دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان.
2- دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان.
3- کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان.