همانطور که اطمینان ما درباره پایین ماندن قیمت نفت در آینده میانمدت بیشتر و بیشتر میشود، تلاش برای جستوجوی منابع درآمدی جایگزین برای دولت نیز قوت مییابد. یکی از این منابع، فروش نفت و گاز و فرآوردههای آن در داخل کشور است. ایران سه برابر میزان نفت صادراتی خود را در داخل به فروش میرساند و در زمانی که درآمد حاصل از صادرات دچار کمبود میشود، یکی از راهحلها، بازاندیشی در شیوه فروش داخلی است.
همه موافقیم که منابع هیدروکربنی ایران متعلق به همه ایرانیان است بنابراین باید هم «نسل امروز» و هم «نسل فردا» بتوانند از آن بهرهمند شوند. دولت، بهعنوان متولی و مسوول نگهداری این ثروت، وظیفه دارد تا از آن به صورت عادلانه هم در مورد نسل فعلی و هم برای نسلهای آینده استفاده کند. عدالت برای نسلهای آینده فقط از طریق استفاده از این منابع برای سرمایهگذاری (در قالب «سرمایه انسانی» و «سرمایه فیزیکی») حاصل میشود. در واقع هدف اصلی ایجاد سازمان برنامهریزی در دهه 1330 شمسی، هدایت درآمدهای نفتی که در آن زمان حدود ۸ میلیارد دلار (به قیمتهای امروز) بود، به سمت سرمایهگذاری بود. تا قبل از آن، درآمد نفت، مخلوط با سایر درآمدها، در اختیار وزارت دارایی بود که توجه اصلیاش معطوف به اداره امور روزمره کشور بود.
در کتاب پیش رو نیز – همانگونه که از عنوان آن پیداست – به این موضوع پرداخته شده است. اما رویکردی که مورد استفاده قرار گرفته است، رویکردی جدید، ابداعی و هوشمندانه است. در این کتاب ثروت کل جامعه به 3 دسته ثروت طبیعی، ثروت تولیدی و ثروت غیرملموس تقسیمبندی شده است. منظور از ثروت طبیعی، منابع خدادادی میباشد که در اختیار ملتها قرار دارد.