چرخش بازار نفت؛ 10 ماه دیگر
«ایران کشوری نفتی نیست». این را دکتر بهروز عبدالوند، استاد دانشگاه برلین که برای مدتی کوتاه به ایران آمده است، میگوید...
هماهنگکننده مرکز تحقیقات حوزه خزر در برلین معتقد است که خلاف تصورات، ایران باتوجه به اینکه وابستگی کمتری نسبت به عربستان به نفت دارد از مصونیت بیشتری در این زمینه برخوردار است. دکتر عبدالوند از «تغییر استراتژی» بازار میگوید. او معتقد است روزهایی که اوپک تنظیمکننده قیمت در بازار بود دیگر گذشته است و اکنون در تئوری نئولیبرالیسم این مصرفکننده و بازارها هستند که قیمت را تعیین میکنند. او از تصمیم اوپک مبنی بر عدم کاهش سقف تولید دفاع کرده و اعتقاد دارد: « اگر اوپک حتی 200هزار بشکه تولید خود را کاهش میداد، روسیه بلافاصله تولید خود را افزایش میداد». استاد دانشگاه برلین میگوید قیمت نفت «10ماه» بعد افزایش پیدا میکند و نقطهیی که کاهش قیمتها در آن بهطور قطع متوقف خواهند شد «37» دلار است. نقطهیی که دکتر عبدالوند آن را «نقطه درد» مینامد. وی همچنین در پاسخ به سوالی در این باره که آیا کاهش قیمت نفت میتواند زمینهساز توسعه انرژی تجدیدپذیر در خاورمیانه شود، میگوید: «این اتفاق عاقلانه نخواهد بود.» بهروز عبدالوند، استاد دانشگاه برلین معتقد است که امروز دیگر عرضه و تقاضا نیستند که وضعیت و نوسانات بازار نفت را کنترل میکنند. او از رابطه میان «دلار» و نفت همچنین «طلا» و نفت سخن میگوید. عبدالوند میگوید: «برای مثال قیمت نفت تا سال 2006 همواره درحال افزایش بوده درحالی که ذخایر استراتژیک نیز افزایش پیدا میکردند. بهطور کلی تناسب بین تولید و مصرف و ذخایر روی زمین وجود دارد و افزایش تولید و مصرف همزمان رشد داشته است.» در نتیجه باید افت کنونی قیمت نفت را درکنار افت قیمت طلا و مواد غذایی دید.
هماهنگکننده مرکز تحقیقات حوزه خزر در برلین میگوید: «کاهش ادامهدار قیمت نفت موجب فرار سرمایهگذاری روی نفت میشود. این فرار سرمایهگذاری هم نکته مثبت و هم نکته منفی دارد. نکته مثبت این فرار سرمایهگذاری این است که طی 2 یا 3 سال آینده با کمبود تولید مواجه میشویم و قیمت نفت افزایش خواهد یافت و نکته منفی آن این است که درکوتاهمدت موجب افت شدید قیمت خواهد شد.» عبدالوند به نکاتی جالب درباره قیمتهای جهانی اشاره میکند که کمتر در تحلیلها خوانده میشود. او میگوید: «تقریبا از سال 1945 قیمت ثابت داریم اما قدرت خرید پول است که تغییر میکند. باید بدانیم 20دلاری که بابت نفت در سالهای گذشته پرداخت میشد با قیمتهای کنونی متفاوت بود.» قیمتهایی که این استاد دانشگاه میگوید در نهایت در جیب کشورهای سرمایهدار سرازیر خواهند شد.
مهمترین بازنده کاهش قیمتها تولیدکنندگان کوچک نفت در امریکا هستند
عبدالوند در این باره میگوید: «عمده سود قیمت نفت را کشورهای سرمایه داری میبرند. مالیات بر بنزین در انگلیس 95درصد و در آلمان 75درصد و در امریکا 45درصد است. 25درصد باقیمانده نیز بین تولیدکننده و دیگر بخشها تقسیم میشود. مثلا از یک دلار برای بنزین 5 سنت به تولیدکننده نفت میرسد.»
عبدالوند معتقد است: «یکی از فاکتورهای اساسی مساله دلار است. قیمت نفت را باید درکنار تورم نگاه کرد. از سال 1945 تا 2001 معادل 98درصد از قدرت خرید دلار از دست رفته است. این تورم در قیمتگذاری طلا و نفت تاثیرگذار است.» از سوی دیگر این استاد دانشگاه میگوید: «میان قیمت طلا و نفت نیز رابطهیی همیشگی وجود دارد. قیمت نفت دیگر اکنون به افزایش و کاهش تولید و مصرف نیست بلکه در درست قدرت خرید پول است که بانک مرکزی امریکا آن را تعیین میکند.»
دکترعبدالوند میگوید: «تاکنون هر بحران اقتصادی با افزایش حجم پول از سوی بانک مرکزی امریکا حل شده و این روی تمام اقلام تاثیر گذاشته است. افزایش حجم پول از سال 1993 تا 2002 و تاکنون بهشدت افزایش یافته است.» وی در ادامه با اشاره به اینکه حجم پول همزمان با بحرانهای اقتصادی افزایش داده شده و بعد دوباره کاهش داده میشود، میگوید: «این باعث میشود بعضی از نوسانات، قیمت نفت را با این وسیله کنترل کنند. به این معنا که بانک مرکزی امریکا با کاهش قدرت خرید پول باعث افزایش قیمت نفت شود. اما دیگر این قیمت را تولیدکننده نفت تعیین نمیکند بلکه بازارهای فیوچر تعیین میکند. یعنی بانکها و بیمهها این بازار را کنترل میکنند. مثلا اکسون 800 میلیارد دلار از بانکهای مختلف قرض میکند و روی ماسههای نفتی کانادا سرمایهگذاری میکند. شما با بالابردن قیمت باعث میشوید اکسون توانایی را برای پرداخت پیدا کند. او با اشاره به افزایش شدید حجم پول در سالهای گذشته میگوید: «اکنون در دورانی هستیم که بادکنکی که باد شده درحال خالی شدن است.»
تصمیم اوپک برای حفظ سهم بازار عاقلانه بود
عبدالوند بعد از تشریح وضعیت بازار به تحلیل تصمیم اوپک مبنی بر ثابت نگه داشتن سقف تولید میپردازد و خلاف بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقد است که تصمیم اوپک «عاقلانه و منطقی» بوده است. این استاد دانشگاه برلین میگوید: «هر وقت اوپک ظرفیت تولید خود را کاهش دهد، دیگر تولیدکنندهها بهسرعت ظرفیت تولید خود را افزایش میدهند. هر بار اوپک حتی 200هزار بشکه ظرفیت خود را کاهش داده، روسیه تولید خود را افزایش میدهد.»
وی با اشاره به اینکه اکنون از روزهایی که اوپک تنظیمکننده بازار بود فاصله گرفتهایم، میگوید: «شرایطی که امروز داریم با 10یا 20سال پیش نمیتوانیم مقایسه کنیم. امروز اگر اوپک ظرفیت تولید خود را یک میلیون بشکه کاهش دهد، همان روز کشورهای دیگر بهسرعت تولید خود را افزایش داده و بازار را خواهند گرفت. همه میخواهند سهمی از بازار بگیرند.» وی معتقد است اکنون «تولیدکننده فاعلیت خود را در تعیین قیمتها از دست داده و قیمت هیچ کالایی آنطور که بهنظر میآید به عرضه و تقاضا وابسته نیست.» عبدالوند در ادامه به مقایسه آسیب کشورهای نفتخیز از کاهش قیمتها پرداخته و کشورهای دنیا را به چند دسته در این زمینه تقسیم میکند. این اقتصاددان میگوید: «کشورهایی در دنیا هستند که با کسری بودجه مواجه هستند و نیاز به واردات پول دارند. کشورهایی مثل امریکا، اسپانیا و ایتالیا از این دسته هستند. اما کشورهای نفتخیز در دسته کشورهایی قرار میگیرند که مازاد پول موجود در دنیا در این کشورها قرارمیگیرد در نتیجه کشورهای تولیدکننده نفت این پول را به کشورهای نیازمند به واردات پول میفرستند. به همین دلیل عربستان 2800میلیارد دلار در سال گذشته به امریکا پول صادرکرده است.» عبدالوند میگوید: «اینجاست که میبینیم نفت وگاز و انرژی دیگر فقط تاثیر انرژیکی ندارند بلکه سیاستهای مالی و بازارهای پولی نیز در اینجا تاثیر مستقیم خواهند گذاشت.»
عربستان ضربه سنگینی از کاهش قیمتها خواهد خورد
وی در مقایسه آسیب ایران و عربستان از کاهش قیمتها با اشاره به اینکه ایران در این زمینه مصونتر از عربستان است، میگوید: «ایران ممکن است 7 میلیارد دلار از دست بدهد اما عربستان تا 140میلیارد دلار امکان از دست رفتن سرمایه را دارد درحالی که بسیاری فکر میکنند این کشور با بحران روبهرو نیست. 400میلیارد دلار بودجه سالانه این کشور است که در عمل چیزی ندارد چراکه در بحران اقتصادی گذشته 2800میلیارد دلار از دست داده است.» وی ادامه میدهد: « ایران در این زمینه مصون است چون در جایی سرمایهگذاری نکرده که با این مشکلات سرمایه خود را از دست بدهد. این مساله که افت قیمت نفت کمر ایران و روسیه را میشکند، صحت ندارد.» او میگوید: «وابستگی کنونی بودجه ما به نفت 33درصد است اما وابستگی نفتی عربستان 98درصد است که خود نشان میدهد ما در این زمینه ضربهپذیری پایینتری داریم.»
وی در تشریح وضعیت کنونی اقتصاد کشور میگوید: «تولید ناخالص داخلی ما از 300میلیارد دلار به 1000میلیارد دلار رشد کرده که تنها 100میلیارد دلار آن در دست دولت بوده است. این نشان میدهد 900میلیارد دلار از مدارمالکیت دولت خارج است.»
او در این باره میگوید: «ما کشوری نفتی نیستیم بلکه کشور صنعتی با المانهایی از کشور نفتی هستیم اما عربستان کاملا نفتی باقی مانده است. ما درصورتی که مالیات تعیین کنیم به صادرات حتی یک بشکه نفت نیز نیاز نداریم. در آستان قدس رضوی و صنایع نظامی سرمایههای مازادی وجود دارد که با جذب مالیات از آنها دولت خواهد توانست بودجه خود را ببندد.»
نقطه درد نفت 37 دلار است
اما دکتر عبدالوند یکی از مهمترین سوالهای این روزهای بازار نفت را نیز پاسخ میدهد. این سوال که کاهش قیمتها دقیقا تا چه مرزی ادامه خواهد یافت؟ وی با اشاره به اینکه برای خارج شدن هریک از تولیدکنندگان از بازار نفت یک «مرز درد» وجود دارد، میگوید: «اکنون نقطه درد نفت 37دلار خواهد بود که قیمت هرگز به پایینتر از آن نخواهد رسید. ایران چون صادرات محدودی دارد مصونتر از خیلی از کشورهاست. در نتیجه عربستان چندان نخواهد توانست با این مساله مشکلی برای ایران درست کند. عربستان خود نیز 6 الی 7ماه خواهد توانست وضعیت را تحمل کند. در این حالت و با نزدیک شدن قیمتها به نقطه درد که 37دلار است، بازنده اصلی تولیدکنندههای کوچک در امریکا هستند. نخستین ضربه را این شرکتها که توانایی سرمایهگذاری بلندمدت ندارند، خواهند خورد.»
او در ادامه در این باره که آیا عربستان سعودی و اوپک با قصد خاصی تصمیمهای فعلی را اتخاذ میکنند نیز میگوید: «عربستان سعودی به قصد این کار را نمیکند بلکه این مکانیسم بازار است. اوپک دیگر تنظیمکننده بازار نیست. مکانیسم بازار اجازه نمیدهد کسی طوری دیگر رفتار کند. قیمتهای جهانی با نرخ تجارت فیوچر تغییر میکند و تولیدکننده مجبور به حفظ سهم خود در بازار است.» وی ادامه میدهد: «اکنون مکانیسم بازار تغییر کرده است. دیگر آنطور نیست که عربستان 13میلیون بشکه در روز صادرات داشت. اکنون با 9میلیون بشکه در دوران نت بک و جنگ ایران و عراق ندارد. حجم کلی اوپک افت کرده است. قیمتگذاری دیگر توسط اوپک صورت نمیگیرد آن بازار اکنون تخریب شده و مصرفکنندهها هستند که در این میان تعیینکننده قیمت میشوند.» او در ادامه میگوید: «من پیشبینی میکنم که 10ماه آینده بازارها با افزایش قیمت نفت روبهرو خواهند شد.»
در ادامه این نشست نیز عباس ملکی، استاد دانشگاه شریف و کارشناس برجسته انرژی میگوید: «بررسیها نشان میدهد، قیمت نفت بر حسب دلار بیشتر پایین آمده است تا بر حسب یورو و ین و یوآن این نشان میدهد، حجم پول موجود دردنیا درحال دستکاری شدن است.»
وی ادامه میدهد: «مساله بیش از اینکه اقتصادی باشد، مانیتوری است اما همچنان مساله عرضه و تقاضا حاکم است. اگر اوپک بتواند با کشورهای غیراوپک تفاهم کند بهنفع همه خواهد بود. درست است که عربستان ضرر میکند اما ما هم ضرر میکنیم و نروژ هم ضرر میکند.» وی در ادامه از دکتر عبدالوند میپرسد: «باتوجه به اینکه این مساله، مسالهیی جهانی است چرا اوپک و غیراوپک در این زمینه با یکدیگر همکاری نمیکنند؟»
استاد دانشگاه برلین نیز پاسخ میدهد: «باید بدانیم که در تئوری نئولیبرالیسم این معنا دارد. بازار است که تعیینکننده است. در سیاست همه از روی نعش همدیگر رد میشوند.» او در پایان میگوید: «بازار در آینده قیمتهای بالا را برای نفت میطلبد.» این استاد دانشگاه همچنین در پاسخ به سوالی در این باره که آیا این امکان وجود دارد که با کاهش قیمت نفت خاورمیانه به استفاده از انرژی تجدیدپذیر رو بیاورد؟ این امر سرمایهگذاری سنگین میخواهد و بازدهی محدود دارد. ممکن است بهعنوان یک امر پرستیژی مطرح شود. القاعده یک بمب میگذارد و کل سیستم را بههم میزند. کابلهای خیلی قوی میخواهد. انرژیهای تجدیدپذیر خوب است اما نه برای کل انرژی مورد نیاز. در نتیجه عاقلانه نیست که شما تمام انرژی مورد نیاز خود را از تجدیدپذیر تامین کنید بلکه 30درصد را میتوانید از تجدیدپذیر بگیرید.