دکتر محمود ختایی
بهنظر میرسد براساس سنت معمول کشور، با گشایشهای احتمالی درآمدی ناشی از پیشرفت خردمندانه بحث مذاکرات هستهای، این خطر وجود دارد که اولویت هدف تحقق تورم یک رقمی، بهصورت ضمنی کنار گذاشته شود. در مقاله پیشرو، پس از ارائه تصویر کوتاهی از نرخ تورم حاکم و روند آن، بر ضرورتهای نیل به تورم یکرقمی مجددا تاکید شده است. در قسمت پایانی نیز خطرات پیشروی این هدف و سیاستهای مناسب توضیح داده شده است.
موفقیت دولت یازدهم در کاهش تورم: تورم در اقتصاد ایران پدیده «پولی» بوده است. به بیان دیگر فرآیند ایجاد تورم در ایران به این صورت است که از یک طرف بانک مرکزی مستقیما با اتخاذ سیاستهای پولی انبساطی حجم نقدینگی را افزایش میدهد و از طرف دیگر دولت با افزایش درآمدهای نفتی و تبدیل آن به ریال در بانک مرکزی و هزینه کردن آن، موجب افزایش حجم نقدینگی میشود.
دولت یازدهم با اتخاذ سیاست انضباط پولی و مالی مناسب نرخ تورم سالانه را به حدود 34 درصد در پایان سال 92 رساند. عدمکاهش قابل توجه آن در این سال به سبب لختی شاخص تورم بوده است. نتیجه تلاش دولت در 20 ماه منتهی به اسفند 93 در شاخص تورم سال 93 ملاحظه میشود که به سطح حدود 15 درصد رسیده است. متاسفانه نرخ تورم ایران سالها است که جزو 5 یا 10 کشور اول جهان با بالاترین رقم تورم است. ایران در سال 2013 رتبه هشتم را داشت اما با وجود موفقیت سال 93 هنوز در ردههای دهم تا بیستم قرار داریم.
آثار مخرب تورم بالای 5 درصد: گرچه پیام محوری مقاله / نامه حاضر، بیان چالشهای نیل به تورم تک رقمی است، اما ذکر مجدد و فهرستوار آثار سوءتورم بالا، مفید بهنظر میرسد:
الف) کاهش اشتغال و رشد اقتصادی: تورمهای خفیف شاید در کوتاهمدت اثر مثبت بر رشد اقتصادی داشته باشد، اما در بلندمدت، تورمهای بالای 5 درصد، آثار منفی بر اشتغال و رشد اقتصادی دارند.
ب) تخریب اجتماعی: تورم موجب بازتوزیع درآمدها و داراییها به نفع دهکهای بالای درآمدی میشود که کاملا برخلاف عدالت اجتماعی است. بخشی از تخریبهای اجتماعی به جهت اخلاق و سرمایههای اجتماعی کشور، ریشه در تورمهای بالا دارد.