«من در ساعت هشت صبح روز دوم ژانویه 1932 در کلاس دانشگاه شیکاگو دوباره زاده شدم؛ این بار به عنوان یک اقتصاددان.» اینها را پُل ساموئلسون، اقتصاددان و نوبلیست مشهور آمریکایی، در یادداشتی فقط چند روز پیش از مرگش در سیزدهم دسامبر 2009 نوشت. او را بیشک میتوان تاثیرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم قرن بیستم دانست. او نخستین نوبلیست آمریکایی در رشته اقتصاد بود. دهها یا شاید صدها میلیون نفر از طریق کتاب درسی او با علم اقتصاد آشنا شدند.
پُل ساموئلسون، در واقع در پانزدهم می 1915، یعنی هفده سال پیش از تولد دوبارهاش، در شهر گری از ایالت ایندیانا و در خانوادهای لهستانیتبار به دنیا آمد. خردسالی او همزمان بود با رکود 1919 تا 1921، سیل عظیم کارگران مهاجر از مکزیک و نوسانات اقتصادی آن سالها در آمریکا. بدین ترتیب شاید بتوان زندگی او را از آغاز تا پایان، زندگی کلان اقتصادی (macro-economic) دانست. او هنگامی که سیاستهای پولی نمیتوانستند برای حل رکود اقتصادی کاری بکنند، به شدت از هزینه گسترده دولت برای بیرون کشیدن اقتصاد از رکود حمایت میکرد. وقتی اوباما در اوایل سال 2009، چنین طرحی را -تا حدی به پیشنهاد لری سامرز، خواهرزاده ساموئلسون- ارائه کرد، اقتصاددان 94ساله سریعاً حمایت خود را اعلام کرد.
هرچند ساموئلسون را معیاری آمریکایی برای اقتصاد کینزی میدانستند، اما او خودش را «کینزیِ کافهتریایی» میخواند؛ یعنی هر بخشی از اقتصاد کینزی را که مطلوباش بود، برمیگزید. ترکیبی که او میان ایدههای اقتصاد کینزی و کلاسیک ایجاد کرد، به «ترکیب نئوکلاسیک» مشهور است. او در کُرسی خود در دانشگاه امآیتی و با ستونهایی که در نشریه نیوزویک مینوشت، خود را یک «میانهرو کودن» خطاب میکرد و به شدت مکتب شیکاگو و میلتون فریدمن را -که او هم در همان نشریه ستون مینوشت- مورد نقد قرار میداد. ساموئلسون برخلاف شیکاگوییها، بازار را کامل فرض نمیکرد.
رشد اقتصادی و عوامل آن
رشد اقتصادی چیست، مثبت شدن آن چه معنایی دارد و چگونه محاسبه میشود؟ به طور کلی نرخ رشد یک متغیر اقتصادی، عبارت است از نسبت مقدار افزایش در آن متغیر به مقدار اولیه آن و رشد اقتصادی1 معادل رشد تولید ناخالص داخلی2 است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. عوامل رشد اقتصادی به طور خلاصه عبارتاند از: