بازار نفت همیشه سیاسی بوده و در آیندۀ قابل پیشبینی هم سیاسی خواهد ماند. درآمد نفت برای صادرکنندگان بزرگ، بویژه در کشورهای در حال توسعه، رانتی بوده است که صاحبان قدرت سیاسی این کشورها همواره به عنوان پشتوانۀ قدرت سیاسیشان به آن نگریستهاند، و در جهت تحکیم این قدرت از آن بهره بردهاند. مصرفکنندگان بزرگ نفت هم آن را به عنوان کالای استراتژیکی نگریستهاند که حیات اقتصادشان بدان وابسته بوده است، و در نتیجه از قدرت سیاسی برای تضمین جریان آن و جهت دادن قیمتاش در راستای منافعشان، بهره گرفتهاند.
ارتباط تنگاتنگ سیاسی میان کشورهای بزرگ صادرکنندۀ نفت، بخوانید کشورهای عضو شورای همکاری در خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی، و مصرفکنندگان بزرگ، بخوانید کشورهای غربی به رهبری آمریکا، بارزترین نشانۀ نقش نفت در سیاست است.
این ربط سیاست و نفت درآینده هم پا برجا خواهد بود، البته با سمت و سوی جدید. برای تشریح این ادعا لازم است نگاهی به بازار انرژی بیاندازم.
در بازار انرژی، باید دو نوع متغیر را زیر نظر گرفت. یکی روندهای طبیعی عرضه و تقاضا که همواره برای مطالعۀ این بازار استفاده شدهاند، و دیگری تغییرات ساختاری که سبب میشود عرضه و تقاضا از روندهای خود خارج شوند و روند جدید را پی بگیرند.