ممکن است عجیب به نظر آید که مقالهای که در اصل، برای انتشار در یک مجله مربوط به زیستشناسی به نگارش درآمده، درمجموعه مقالاتی قرار داده شود که به لودویگ فن میزس تقدیم شدهاند.
با این حال پروفسور فنمیزس، در کنار ویژگیهای متمایز دیگری که داشت، در میان اولین کسانی بود که اعلام کردند میتوان اقتصاد را به گونهای توسعه داد که به بسیاری از دیگر حوزههای بیرون از محدوده سنتیاش نیز بپردازد. در مورد خاص خود من، کارم در گسترش محدوده علم اقتصاد به حوزههای تازه، به معنای واقعی با مطالعه «کنش انسانی» آغاز شد. از این رو، مقاله زیر نشاندهنده گستردهترین موردی است که من، علم اقتصاد را در خارج از مرزهای پیش از فن میزس، به کار بستهام.
توجهی که اخیرا به مسائل مربوط به آلودگی محیطزیست و موضوعات مشابه آن صورت میگیرد، سبب شده تا زیستشناسان علاقهمند به شناخت محیطزیست و اقتصاددانان علاقهمند به حوزه اقتصادی خاصی به نام «اثرات جانبی» (externaliteis)، با هم تماس گرفته و ارتباط قابل توجهی با یکدیگر پیدا کنند.
هدف از این مقاله آن است که نشان داده شود، روابط درونی مشخصی میان اقتصاد اثرات جانبی و مسائل محیطزیست وجود دارد، که این روابط با آن چه به طور عادی مورد مطالعه قرار میگیرند، تفاوت دارند. به ویژه، قصد دارم از اقتصاد اثرات جانبی، به عنوان یک ابزار تحلیلی در پرداختن به سیستمهای زیستمحیطی طبیعی استفاده کنم. گیاهان و حیوانات، اثراتی بر دیگر گیاهها و حیوانات میگذارند و تاثیر این اثرات جانبی، بسیار شبیه اثرات جانبی است که انسانها بر یکدیگر یا بر محیط طبیعی تحمیل میکنند.