.
.
.
.
هر چند میزان بارندگی ها در پاییز سال جاری مورد رضایت مسئولان وزارت نیرو است اما به زعم بسیاری از کارشناسان اقتصادی بحران آب هنوز رفع نشده و باید تدابیر مناسبی در این رابطه در نظر گرفته شود.
جدی بودن بحران آب موضوعی که علیرضا دائمی، معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی وزارت نیرو نیز در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین آن را تایید کرد و گفت: « با وجود وضع نسبتا مناسب بارندگی ها در پاییز سال جاری اما بحران آب جدی است. »
دایمی در رابطه با میزان بارندگی ها در فصل پاییز اینگونه توضیح داد: « میزان بارندگی کل کشور تا شانزدهم آذر در حدود 61 میلی متر بوده است. این میزان بارندگی که تا حدود میانه آذر مطرح شد را اگر بخواهیم با دراز مدت مقایسه کنیم وضعیت نسبتا خوب است. یعنی حدود 33 درصد میزان بارندگی های کل کشور افزایش پیدا کرده است. »
معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی وزارت نیرو در ادامه توضیحات خود گفت: « اگر بخواهیم میزان بارندگی را با سال گذشته مقایسه کنیم باید گفت که در ابتدای سال آبی جاری که همان آغاز قصل پاییز است، بارندگی های خوبی انجام شده است. نسبت به سال گذشته هم میزان بارندگی های انجام شده 5 درصد بیشتر بوده است.»
چندی پیش، وقتی محمدباقر نوبخت برای معرفی لایحه بودجه 94 در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد، از تدوین سه سناریوی بودجهای خبر داد که یکی بر اساس شکست مذاکرات هستهای، دیگری با فرض توفیق کامل آن و سومی بر پایه تداوم وضع موجود تنظیم شده است. اما وقتی دوشنبه گذشته، ایران و گروه 1+5 از دستیابی به توافق جامع هستهای بازماندند، روشن شد که نسخه «ادامه وضع موجود» باید در دستور کار قرار گیرد و فعلاً امیدی به گشایش در تحریمها نیست. با این حال مساله تحریمها، تنها چالش بودجه سال آینده دولت نیست. کاهش قیمت جهانی نفت، فشار بر منابع مالی دولت ایران را افزایش داده است و از آنجا که بخش نفت بهعنوان یکی از موتورهای رشد اقتصاد ایران به شمار میرود، افت درآمد آن میتواند رشد سایر فعالیتهای اقتصادی را نیز کاهش داده و به کم شدن سایر درآمدهای دولت (از جمله مالیات) بینجامد.
کاهش درآمدها، آن هم در شرایطی که هزینههای جاری غیرقابل حذف بر دوش دولت سنگینی میکند و معضل کسری بودجه 10 هزار میلیاردتومانی هدفمندی یارانهها همچنان حلنشده باقی مانده، نگرانی ناظران از نامتعادل شدن بودجه سال آینده و خطر درغلتیدن به سیاستهای استقراضی سالهای قبل را افزایش داده است. حالا اگرچه معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور از هدفگذاری رشد 2.5 تا 3درصدی اقتصاد ایران بر پایه بودجه 94 سخن گفته و آن را نشانهای از «واقعبینی» دولت در تنظیم بودجه دانسته، تردیدهایی درباره توان دولت برای اداره خود با نفت 70 تا 80دلاری وجود دارد. بهویژه از آن جهت که بر اساس آخرین اظهارنظرهای نوبخت، برنامه دولت درباره یارانهها نیز «تداوم وضع موجود» و پرداخت 45500 تومان به همه متقاضیان در سال آینده است. سیاست دولت درباره افزایش قیمت حاملهای انرژی البته هنوز روشن نیست و شاید رشد قیمت این حاملها بتواند دستکم کسری 10 هزار میلیاردتومانی برنامه هدفمندی را جبران کند.
هرچند هنوز برخی بر این باورند تا وارد شدن اقتصاد روسیه به فاز بحران، چند ماه دیگر زمان باقی است؛ اما اقدام تلافی جویانۀ پوتین در تعلیق کردن پروژۀ سوت استریم (استریم جنوبی) به همه اطمینان داد که اقتصاد روسیه بدون شک در فاز بحرانی است.
روسیه رسماً وارد بحران اقتصادی شد. روزنامۀ روسی مسکوتایمز چندی پیش در گزارشی نوشته بود: " درصورتی که قیمت نفت به زیر ۸۰ دلار برسد، روسیه رسماً وارد بحران اقتصادی میشود" و این در حالیست که امروز قیمت نفت بر روی ۶۰ دلار مانور میدهد و اقتصاددانان می گویند روسیه برای گرداندن امورش به نفت بشکه ای ۱۰۰ دلار نیاز دارد.
هرچند هنوز برخی بر این باورند تا وارد شدن اقتصاد روسیه به فاز بحران، چند ماه دیگر زمان باقی است؛ اما اقدام تلافی جویانۀ پوتین در تعلیق کردن پروژۀ سوت استریم (استریم جنوبی) به همه اطمینان داد که اقتصاد روسیه بدون شک در فاز بحرانی است. اگر کاهش ۵۰ درصدی ارزش روبل روسیه در مقابل دلار را نیز به این پدیده اضافه کنیم؛ دیگر جای تردیدی باقی نمی ماند که روسها روزهای دشواری را پشت سر می گذارند.
1- مقدمه
یکی از متغیرهای مهم اقتصادی در هر جامعه میزان تولید و روند رشد آن است که در ایران یکی از اهداف مهم برنامههای عمرانی و توسعه کشور هم بوده و هست. معمولاً جوامعی که از سطح تولید بالا و رشد اقتصادی سریع و مستمر برخوردار هستند به شرط توزیع متناسب درآمد، از سطح زندگی بالاتری نسبت به دیگر کشورها برخوردار هستند. سوال این است که چه علتهایی سبب رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور میشوند؟ در کتب اقتصادی دلیل نخست تغییر تولید ناخالص داخلی یا ملی این است که مقدار منابع موجود در اقتصاد تغییر کند. منابع اقتصادی به سرمایه و نیروی کار تقسیم میشود. نیروی کار شامل افرادی است که یا شاغلاند یا در جستوجوی شغل هستند، طی زمان رشد میکنند و بنابراین یک منبع افزایش تولید را امکانپذیر میکنند. ذخیره سرمایه هم از جمله ساختمانها، ماشینآلات اگر طی زمان رشد یافتند، بدین ترتیب افزایش تولید را امکانپذیر میسازند. بنابراین افزایش در میزان موجودی عوامل تولید یعنی نیروی کار و سرمایه که در تولید کالا و خدمات مورد استفاده قرار میگیرند، دلیل بخشی از افزایش تولید ناخالص داخلی واقعی است. دلیل دوم برای تغییر محصول ناخالص داخلی واقعی این است که کارایی عوامل تولید میتواند تغییر کند. طی زمان همین عوامل تولید میتوانند محصول بیشتری را تولید کنند. این افزایش در کارایی تولید یا بهرهوری، در نتیجه تغییرات در دانش، از جمله فراگیری در ضمن کار و غیره حاصل میشود. به عبارتی مردم از طریق تجربه یاد میگیرند وظایف مشابه را بهتر انجام دهند.
کاهش قیمت نفت پس از اجلاس اوپک اقتصادهای منطقه خاورمیانه را نگران ساخته است. گزارش ها نشان می دهد تنها عربستان صعودی دلمشغولی در مورد وضعیت بازار نفت ندارد. در ایران گمانه زنی ها نشان می دهد دولت تا پایان سال با کسری بودجه ماشی از کاهش درآمدهای نفتی مواجه می شود. با این حال مقامات دولتی مانند معاون وزیر نفت اعتقاد دارند کسری بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت در نیمه دوم سال جرای از راه درآمدهای مازاد فروش نفت در نیمه اول امسال جبران می شود ولی با این حال همچنان محافل کارشناسی اعتقاد دارند دولت توان جبران کسری بودجه به این سادگی را ندارد.
نفت چرا ارزان شد؟
روایت های مختلفی در مورد دلایل کاهش قیمت نفت وجود دارد ولی اطلاعاتی که خبرگزاری رویترز منتشر کرده نشان می دهد که اقدامات ایران در نشست اوپک چندان موثر نبوده تا فضا به سمت خواسته های ایران سنگینی کند و در نهایت عربستان برنده بازی اوپک شده است. مدتی قبل نیز اخباری که از وین به تهران مخابره می شد، نشان می داد در جریان مذاکرات هسته ای ایران نیز عربستان صعودی نقش کلیدی داشته است. رویترز هم اعلام کرده در نشست اوپک عربستان سعودی به تصمیم کشورهایی از اوپک که نفت کمتری تولید می کنند، توجه نکرد و تلاش کرد که اعضای اوپک تصمیم بگیرند که تولید نفت اعضای سازمان کشورهای صادرکنندگان نفت را کاهش ندهند. وقتی که این تصمیم گرفته و خبرش منتشر شد، قیمت نفت بیش از ماههای گذشته سقوط کرد و به کمترین میزان در چهار سال اخیر سید.
رویترز گزارش داده است که جلسه تصمیم گیری اوپک پنج ساعت به طور انجامید و وقتی که علی النعیمی، وزیر نفت عربستان، از جلسه خارج شد، لبخندی بر لب داشت و به خبرنگاران گفت: «این یک تصمیم بزرگ بود.»
دو اقتصاددان با انتشار یادداشتی در وبسایت مجمع جهانی اقتصاد ادعا کرده اند که امروز سیاست های پولی مانند تغییر نرخ بهره و افزایش حجم پول کارایی خود در اقتصادهای توسعه یافته را از دست داده اند و تلاش سیاستگذاران و به خصوص بانک های مرکزی جهان برای به رونق درآوردن اقتصادهای توسعه یافته از طریق سیاست های پولی با ناکامی همراه شده است. دیوید واینز (استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد) و پیتر تمین (استاد اقتصاد دانشگاه ام آی تی) توصیه کرده اند که اکنون بهترین زمان برای عمل به توصیه جان مینارد کینز است. کینز اعتقاد داشت که در زمان رکود اقتصادی، دولت ها باید از طریق افزایش هزینه های خود بخش تقاضا در اقتصاد را به حرکت درآورده و اقتصاد را از رکود خارج کنند. اکنون واینز و تمین نیز اعتقاد دارند که سیاست های مالی مانند افزایش پروژه های زیرساختی می تواند به بهبود اقتصاد غرب کمک کند و به همین خاطر آن ها نتیجه گرفته اند که اکنون زمان بازگشت به ایده های کینز فرارسیده است. پیش از این مجله اکونومیست نیز به سیاستگذاران آمریکایی و آلمانی توصیه کرده بود که هزینه های دولتی و به خصوص سرمایه گذاری در بخش زیرساختی را افزایش دهند.
از زمان بحران مالی جهانی در سال 2008 تاکنون، سیاست های مختلفی برای مقابله با این بحران به کار گرفته شده و برخی از بانک های مرکزی مانند بانک مرکزی آمریکا و ژاپن سیاست های پولی جسورانه ای را امتحان کرده اند در حالیکه بانک مرکزی اروپا نسبتا محافظه کارانه تر عمل کرده است. همچنین علاوه بر سیاست های پولی، سیاست های مالی گسترده ای نیز توسط اقتصادهای توسعه یافته و همچنین به کار گرفته شده است با این حال این اقتصادها امروز شرایط یکسانی ندارند. برای مثال اقتصاد آمریکا شرایط نسبتا خوبی دارد به طوریکه رشد اقتصادی در این کشور بهبود یافته و نرخ بیکاری نیز کاهش یافته اما منطقه یورو از نظر رشد اقتصادی و نرخ بیکاری در شرایط نامناسبی به سر می برد.
در سال 2008 میلادی بحران اعتباری دنیا و رکود اقتصادی غرب آسیب زیادی به اقتصاد کره جنوبی وارد کرد ولی این کشور با استفاده از تمهیداتی در تسهیل فرآیند کسب و کار در کشور توانست در جهت کاهش موانع تجاری و اقتصادی گام بردارد و به دنبال آن باعث رشد اقتصادی در کشور شود.
در سال 2009 میلادی نرخ رشد اقتصادی این کشور کاهش پیدا کرد و ارزش وون کره جنوبی به کمترین سطح طی پنج سال گذشته رسید. محدودیتهای مالی در این کشور سبب شد اقتصاد این کشور توان رشد و تجارت را از دست بدهد. در این زمان کشور کره جنوبی برای تقویت شرایط اقتصادی خود اقدام به اصلاح نظام مالیاتی کرد. از جمله طرحهای اصلاحاتی ایجادشده در این کشور را میتوان به این صورت عنوان کرد: 1- حمایت از مالیاتدهندگان کمدرآمد و با درآمد متوسط از طریق ارائه اعتبار مالیاتی به این بنگاههای اقتصادی که باعث شد انگیزه آغاز فعالیتهای اقتصادی کوچک در کشور ایجاد شود و این فعالیتهای اقتصادی بتوانند در طول زمان رشد کنند، 2- ایجاد فرصتهای شغلی در کشور از طریق سرمایهگذاری در واحدهای تولیدی و صنعتی در کشور، 3- افزایش ظرفیتهای سرمایهگذاری و اجرای سیاستهای جذب سرمایههای خارجی به کشور در کنار تقویت نرخ رشد اقتصادی در این کشور، 4- عقلاییسازی نظام مالیاتی و حصول اطمینان از پایداری منابع مالی دولتی در اجرای پروژههای زیرساختی و اقتصادی.
ورطه سقوط بانکها
تورم، بیکاری و رکود در بازارهای مالی از جمله معضلاتی هستند که در این سالها به کرات در اقتصاد ایران شنیدهایم. اما چیزی که از آن کمتر یاد شده، پدیده بحران اعتباری است. اگرچه این بحران در اقتصاد جهانی در پی انفجار حباب در بازار مسکن آمریکا نمایان شد اما به شکل دیگری شواهد بحران اعتباری را میتوان در اقتصاد ایران دید. نمونه بارز آن کاهش میزان نقدینگی در نظام بانکی و اعتباری است که در سالهای اخیر گریبانگیر اقتصادمان شده است. به این بهانه تجارت فردا نشانههای بروز بحران اعتباری را در بازارهای مالی ایران با نگاهی به تجربه جهانی در بحرانهای اقتصادی آمریکا در میزگردی با حضور علی رحمانی عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا و مدیرعامل سابق شرکت بورس تهران و پویا ناظران دکترای اقتصاد با گرایش اقتصاد مالی و اقتصادسنجی به بحث و بررسی گذاشت. در این میزگرد بحران اعتباری به مانور زلزله شبیهسازی شد که سه مرحله قبل، حین و پس از حادثه مورد بررسی قرار گرفت. به طوری که علی رحمانی بارها خطر نادیده گرفتن بحران اعتباری را هشدار داد و پویا ناظران نیز که تجربه کاری در زمینه اعتبارسنجی احتمالی در موسسه مودیز را دارد، تصویر تاریکی را از فضای بانکی کشور ترسیم کرد.
پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟
پدر و مادرش، یک زوج زابلیاند که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند.
پسرتان را برای فروش گذاشتهاید؟
برای فروش نه، در ازایش یک خانه میخواهیم.
بخش کشاورزی مجموعه فعالیتهای زراعی، باغداری، دام و طیور، شیلات و ماهیگیری و جنگل و مرتع را در خود جای داده است. در حسابهای ملی ایران بر اساس آمار بانک مرکزی در سال 1391 حدود 63 درصد ارزش افزوده بخش کشاورزی مربوط به زراعت (زراعت و باغداری) است. بخش زراعت مهمترین بخش از نظر ایجاد ارزش افزوده است. به دلیل اقلیمهای آب و هوایی متنوع امکان کشت و برداشت انواع محصولات کشاورزی در ایران مهیاست به طوری که در منطقه جنوب ایران امکان کشت همه گونه محصولات کشاورزی وجود دارد در حالی که چنین شرایط خاصی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.
وقتی به سفره مردم نگاه میشود ردپایی از بخش زراعت دیده میشود؛ نان، برنج، سالاد، سبزیخوردن، روغن و دیگر اقلامی که هر روز بخشی از وعده غذایی ما را تشکیل میدهد. طبق آمار بانک مرکزی در سال 1391 یک خانوار شهری به طور متوسط سالانه 131 کیلو برنج، 347 کیلو گندم، 39 کیلو روغن نباتی و 22 کیلو قند مصرف کرده که این موارد بخشی از تولیدات زراعت است. بخش زراعت تامینکننده غذا و امنیت غذایی مردم کشور است. بحث بر سر بود و نبود و پایان عمر کشت و زرع در ایران است. گویی بچهای به دنیا آمده و رشد کرده و دوران جوانی و پیری را سپری کرده و اکنون زمان پایان دوره زندگی این موجود زنده به نام زراعت است.
به نظر می رسد که باید روی موضوع قاچاق تمرکز جدی داشت و آسیب شناسی کرد و براساس آسیب شناسی آن خلاهایی را که وجود دارد به نحو مقتضی جبران کنیم تا این پدیده به حداقل برسد و در زمینه اقتصادی مشکلاتی ایجاد نکند.
در حال حاضر در ارتباط با حامل های انرژی و سوخت، پدیده قاچاق را داریم. خروج کالا از کشور نیز بدون حساب و کتاب و به صورت قاچاق انجام می شود.
اقتصاد منطقه یورو بار دیگر در آستانه رکود قرار گرفته و نگرانی ها در مورد صفر و یا منفی شدن رشد اقتصادی این منطقه افزایش یافته است. هرچند که بانک مرکزی اروپا نیز تلاش کرده که با سیاست های پولی به اقتصاد این منطقه رونق ببخشد اما این سیاست ها چندان نتیجه بخش نبوده اند و به همین خاطر بسیاری انتظار دارند که آلمان با توجه به اینکه از نظر مالی وضعیت خوبی دارد و با بحران بدهی دولتی مواجه نیست با استفاده از سیاست های مالی یعنی از طریق ایجاد تقاضا در منطقه یورو به رشد اقتصادی در این منطقه کمک کند. آلمانی ها اما تاکنون در مقابل چنین درخواستی مقاومت کرده اند و ترجیح داده اند که بودجه خود را صرف کمک به اقتصاد یورو نکنند. اما چرا بزرگترین اقتصاد اروپا در حالیکه نظاره گر بحران اقتصادی دیگر کشورهای منطقه یورو است تصمیم گرفته که از به کار بردن سیاست های مالی اجتناب کند؟ خبرگزاری رویترز از دلایل زیر به عنوان دلایلی نام برده که تاکنون آلمانی ها برای عدم به کار بردن سیاست هایی مانند ایجاد تقاضا در منطقه یورو مطرح کرده اند:
مقدمه
بحران اقتصاد جهانی اقتصاد کشورهای مختلف را در سطوح متفاوت به صورت منفی زیر تأثیر قرار داده و در این میان کشورهای حاضر در آسیای مرکزی نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند. نکته قابل توجه در این زمینه این است که گر چه این کشورها روابط و تعاملات اقتصادی و تجاری گستردهای در ابعاد بینالمللی ندارند، اما آثار منفی این بحران به صورت مستقیم و غیرمستقیم حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و حتی سیاسی آنها را با چالش مواجه کرده که در این بین، کاهش درآمد کشورهای حائز منابع انرژی از جمله قزاقستان و بازگشت موج مهاجران بیکار شده به برخی دیگر از این کشورها از جمله تاجیکستان حائز تأمل است. در مقاله حاضر به چگونگی و ابعاد مختلف این آسیبها پرداخته میشود.
کیمجونگ اون، دیکتاتور کره شمالی، میتواند با خشونت صحبت کند؛ اما او یکی از ضعیفترین و ویرانهترین اقتصادهای جهان را اداره میکند. در واقع، نمایشگری نظامی کره شمالی و تهدید به جنگ هستهای معمولاً زمانی روی میدهد که ملت این کشور عاجزانه در پی کمکهای غذایی یا دیگر اشکال کمکهای اقتصادی است. استفان هاگارد، استاد دانشگاه کالیفرنیا در سندیهگو و متخصص مسائل کره شمالی میگوید: «هر زمان که اهالی کره شمالی در حال فریاد و بدرفتاری هستند، ماجرایی در حال وقوع است که آنها از آن ناخشنود هستند.»
بحران کم آبی از سال ها قبل در کشور جدی شده بود ولی در حال حاضر و با توجه به هشدارهای مدیران اقتصادی و سیاسی کشور خشکسالی و بحران کمبود آب وارد مراحل پیچیده تری شده است.
در صورتی که ابعاد تامین آب مورد نیاز مردم و در مرحله بعدی صنایع کشور دچار مشکل جدی شود، اقتصاد کشور با بحران های مختلفی مواجه می شود.