دکتر محمدمهدی بهکیش از معدود اقتصاددانان ایرانی است که سالهای طولانی با نهادهای تجارت جهانی همکاری کرده و به جزییات این فعالیت آگاهی کافی دارد. وی علاوه بر این، نشان داده است که به آموزههای جریان اصلی دانش اقتصاد وفادار است و سرسوزنی از این باور خود عقبنشینی نمیکند. وی که در دو دهه سپریشده حضوری نیرومند، موثر و جریانساز را با همکاری اقتصاددانان همفکر خود مثل دکترمحمد طبیبیان، دکتر مسعود نیلی، دکتر موسی غنینژاد و دکتر غلامعلی فرجادی تجربه کرده است در گفتوگوی حاضر به نکات ارزشمندی اشاره میکند که جذاب و خواندنی است.
نقش تجار و بازرگانان در توسعه اروپا و آزادیخواهی چه بوده است؟ به لحاظ تاریخی تجار و تجارت چه نقشی در افزایش تولید داشتهاند؟
اقتصاد در دوران قبل از صنعتی شدن کشاورزی بود. در اروپا فئودالیته برقرار و جابهجایی کالا بسیار محدود بود. با اتفاقی که در قرن نوزدهم افتاد، یعنی کشف ماشین بخار و درنتیجه به وجود آمدن موتور، گردش کار سریع شد. وقتی موتور و کارخانه به وجود آمد، دو اتفاق مهم رخ داد. وقتی کارخانه به وجود آمد یعنی آنچه که با دست انجام میشد، تبدیل به فرآیندی ماشینی و خودکار شد. درنتیجه سرعتش صدها برابر شد ضمن اینکه حملونقل به یکباره خیلی آسان و کمهزینه شد. همچنین وقتی ماشین بخار در سال1850 به وجود آمد و راههای دریایی بیشتری کشف شد، حملونقل دریایی سرعت گرفت و جابهجایی کالا خیلی ارزانتر شد. در واقع دیگر بعد مسافت چندان مانعی به شمار نمیآمد و امکان جابهجایی کالا از راههای دور میسر و پرسرعت شده بود. ازسوی دیگر به وجود آمدن موتور و ماشین باعث شد دیگر امکاناتی که درکشور وجود داشت هم از نظر تامین مواد اولیه و هم از نظر بازاری که این کالاها را مصرف میکرد، دیگر نتواند در قالبهای ملی جا بگیرد. پیش از آن یک سنت چندین قرنی وجود داشت که از همان زمین برداشت و زندگی میشد، پارچهیی بافته میشد، وسایل زیست با همان امکانات محدود به وجود میآمد و افراد نیز به این وضع عادت داشتند. وقتی یکباره در نیمه دوم قرن 19 سرعت بالا گرفت، کولونیالیسم را با خودش آورد. از اینجا اقتصاد با سیاست پیوند خورد. برای اینکه کشورهای پیشرفتهتر (غرب) که در آن موقع تکنولوژی و علوم جدیدرا دراختیار داشتند، احتیاج به مواد اولیه داشتند.