در سال 2010، وزارت دفاع امریکا و زمین شناسان آمریکایی تخمین زدند که افغانستان دارای یک تریلیون دلار ذخایر معدنی دستنخورده میباشد که شامل رگههای فراوان آهن، مس، کوبالت، طلا و فلزات صنعتی از جمله لیتیوم هست. ژنرال دیود پتریوس، فرمانده کل آنوقت نیروهای آیالات متحده مستقر در افغانستان گفت: "پتانسیلهای بزرگی برای این کشور جنگزده وجود دارد که حالا باید حاصل میداد و نیازمندیهای مالی و شغلی این کشور را بوجه احسن تکافو میکرد."
طی سالهای گذشته، پیشرفت در این عرصه بسیار ضعیف بوده و نگرانیهای هم در حال افزایش هست که 488 ملیون دلاراز کمکهای آیالات متحده برای استخراج و تقویه روند قانونی سازی و اصلاحات در روند استخراج قانونی معادن، در واشنگتن و کابل حیف و میل خواهد شد. جان ساپکو، بازرس ویژه آیالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) هم از تلاشهای ناموفق آمریکا برای کمک به افغانستان در عرصه صنایع معدنی در ماه گذشته گزارش میدهد.
یافتههای این اداره نشان میدهد که باوجود سرمایهگذاری ملیونها دلارآمریکا برای توسعه زیرساختها و کتشاف مهارتهای فنی در اینعرصه، دولت افغانستان هنوزهم فاقد ظرفیتهای فنی برای پژوهش معادن بوده و بدون همکاری و حمایت خارجی حتی نمیتواند قراردادهای را پرداخت و یا اداره نماید. توانایی دولت افغانستان برای خودکفایی در عرصه معادن و هیدروکربنها بسیار ناچیز بنظر میرسد و بسیاری پروژههای تمویل شده از سوی آیالات متحده ناتکمیل باقی مانده اند.
تودههای مردم از گذشتههای دور گرفتار فقر و بدبختی بودند. اسطوره قرن وسطایی از روستائیان با گونههایی گل انداخته و سرخوش بودن که با هم رقص و پایکوبی میکردند قبل از این که برای خوردن شام رستبیف به خانه بازگردند یک ساخت ذهنی جدید از سوی محافظهکاران رویاپرداز است. اما واقعیت زندگی در گذشته، فلاکت و جان کندن دائمی بود. مردم تمام روز کار میکردند و غذای معمولی میخوردند که اغلب برای سیرکردنشان کفایت نمیکرد. مرگ ناشی از بیماری یا وضع حمل بچه بسیار رایج بود همانطور که سوء تغذیه و قحطی رواج داشت. برای اینکه تصور واقعیتری از شیوه زندگی آن زمانها بتوان بهدست آورد به اقتصاد کشاورزی سنتی در کشورهای فقیر امروز نگاه کنید.


