آنها در بستر اخلاق نتیجهگرایی(consequentialisms) رشد یافتهاند، سنتی در فلسفه و اقتصاد که بر پیامدها و وضع نهایی (end-state) تأکید دارد؛ همچنین ارتباط وثیقی با مبانی کارایی دارند که مدافع بیشینهسازی مازاد (maximizing surplus) است.
صندوق بین المللی پول در گزارشی از چشم انداز 15 شاخص کلان اقتصاد ایران در سال 2014 تولید ناخالص داخلی ایران براساس شاخص قدرت خرید در این سال را 1283 میلیارد دلار برآورد و پیش بینی کرد واردات در این سال 5 برابر صادرات رشد کند.
صندوق بین المللی پول در جدیدترین برآورد خود از شاخص های کلان اقتصادی ایران در سال 2014 پیش بینی کرده است تولید ناخالص داخلی ایران در این سال به 402 میلیارد دلار افزایش یابد. در سال 2013 تولید ناخالص داخلی ایران 367 میلیارد دلار اعلام شده بود.
بر اساس این گزارش رشد اقتصادی ایران که در سال 2013 منفی 1.9 درصد بوده است در سال جاری که کمتر از 3 ماه دیگر تمام می شود به مثبت 1.45 درصد خواهد رسید.
فرید زکریا در برنامه جی پی اس (GPS) با نارندرا مودی نخست وزیر هند گفتگو نمود. دراین گفتگو نارندرا مودی در مورد مقایسه بین هند وچین و تبدیل شدن اقتصاد کشورش به اقتصادی بزرگتر از چین اعلام نمود که هند نیاز ندارد که چیز دیگری باشد. هند تنها باید به هند تبدیل شود. اینجا کشوری است که زمانی "پرنده طلایی" لقب گرفته بود. ما از آنچه پیش تر بودیم فاصله گرفته ایم. اما اکنون این فرصت را داریم که بار دیگر اوج بگیریم. اگر به جزییات پنج یا ده قرن گذشته نگاه شود، چین و هند به سرعتی یکسان رشد کرده اند. سهم آن ها در اقتصاد جهانی به میزان یکسانی افزایش و کاهش یافته است. دوران فعلی بار دیگر به آسیا تعلق دارد. چین و هند هم همراه با یکدیگر به سرعت در حال رشد هستند.
نارندرا مودی باور دارد که هندی ها استعدادی نامحدود دارند. وی در مورد توانایی های آن ها (هندی ها) تردیدی ندارد. و به کارآفرینی 1.25 میلیارد هندی باور دارد. وی به توانایی های سرشار هندی ها بسیار اعتقاد دارد و به گفته خودش نقشه راه واضحی برای تحقق آن ها دارد.
آیا کارآمدی برنامههای دولت رفاه برای همگان روشن شده است یا طرفداران این برنامهها این چنین وانمود میکنند که دولت رفاه یگانه راه کاهش اثرات خارجی منفی اقتصاد مبتنی بر بازار و سرمایهداری است؟ برنامههای دولت رفاه به ویژه بیمه تامین اجتماعی (social security) طرفداران زیادی دارد به طوری که میلتون فریدمن از تشبیه جالبی استفاده میکند: «تامین اجتماعی همانند گاو مقدسی است که کمتر سیاستمداری درباره اجراییکردن آن تردید میکند.»
در این مقاله ضمن شرح مختصر نظر طرفداران و مخالفان دولترفاه، تلاش میکنیم این مساله را روشن کنیم که آیا برنامههای دولترفاه کارآمد هستند یا خیر؟
ده اصل علم اقتصاد - مبانی تصمیم گیری
در علم اقتصاد درک این فرآینده مهم است چرا که تک تک این تصمیمات هستند که در نهایت جریان های اقتصادی در یک واحد بزرگ تر مثل شهر، کشور و قاره را شکل می دهند.
اصل اول: مواجهه با مبادله
درس اول این است که بدانیم هیچ چیز مجانی نیست. اصطلاحا گفته می شود به کسی نهار مجانی نمی دهند «There is no free lunch». برای به دست آوردن یک چیز معمولا باید چیز دیگری را از دست بدهیم. همین الان که شما نشسته اید و در حال خواندن این مطلب هستید فرصت دیدن یک فیلم، بیرون رفتن با دوستان، چرت زدن یا... را از دست داده اید. بنابراین در هر تصمیمی که می گیریم باید بسیار دقت کنیم. هر تصمیم ما مترادف است با از دست دادن فرصت برای انجام بسیاری کارهای دیگر که می توانند مسیر زندگی ما را تغییر بدهند. در هر لحظه از زندگی ما با هزار راهی مواجه می شویم که فقط یکی از آنها را می توانیم انتخاب کنیم.
تعداد بیماران کلیوی در سراسر جهان رو به افزایش است. در آمریکا در حال حاضر بیش از 100 هزار نفر در لیست انتظار متقاضیان پیوند کلیه قرار دارند. در سال ۲۰۱۱، حدود 33 هزار نفر بیمار جدید به این لیست اضافه شدند و حدود 28 هزار بیمار از لیست خارج شدند که از بین آنها حدود پنج هزار نفر نه به دلیل موفقیت در پیوند کلیه، که به دلیل مرگِ ناشی از نیافتن کلیه مناسب از لیست خارج شدند. به عبارتی، حدود پنج هزار نفر جان خود را از دست دادند و علاوه بر آن حدود پنج هزار نفر به متقاضیان پیوند کلیه اضافه شد. کلیه مورد نیاز بیماران کلیوی معمولاً از سه طریق تامین میشود: بیماران مرگ مغزی، اهداکنندگان خیرخواه و مبادله کلیه.1 مساله بسیار مهم در مورد مبادله کلیه در تمامی کشورهای جهان - به جز ایران- این است که خرید و فروش کلیه در تمامی آنها غیرقانونی است. بنابراین مبادله کلیه در این کشورها در فرآیندی پیچیدهتر صورت میگیرد. فرآیندی که در آن دو اهداکننده کلیه خود را مبادله میکنند. اجازه بدهید برای روشنتر شدن این موضوع از یک مثال ساده اما واقعی استفاده کنیم.
واژه انگلیسی برای اقتصاد، Economics است که خود در واژه یونانی οἰκονόμος به معنای کسی که «خانوار را مدیریت می کند» ریشه دارد. این کلمه در یونانی کلمه ای مرکب است یعنی از دو واژه οἴκος به معنی خانه و νέμω به معنی مدیریت کردن یا توزیع کردن درست شده است. شناخته شده ترین تعریف از اقتصاد به این معنی را افلاطون و ارسطو به کار می برند. اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم ارسطو از فن تدبیر منزل یا خانوار سخن می گوید. این نشان می دهد که واحد اقتصادی از نظر ارسطو و یونانیان خانوار است. شاید بد نباشد بخشی از سخنانارسطو درباره تدبیر منزل را بخوانیم تا متوجه شویم علم اقتصاد چه راهی بلند و طولانی را برای تبدیل شدن به یک علم چنان که اکنون است طی کرده است. ارسطو می گوید: «تدبیر منزل بیش از تحصیل اشیای بی جان، به افراد و بیش از فضیلت و برتری اشیا که ثروت نامیده می شود، به فضیلت انسان و بیش از اهمیت بردگان، به اهمیت افراد آزاد توجه می کند.»
ارسطو درباره تدبیر منزل را بخوانیم تا متوجه شویم علم اقتصاد چه راهی بلند و طولانی را برای تبدیل شدن به یک علم چنان که اکنون است طی کرده است. ارسطو می گوید: «تدبیر منزل بیش از تحصیل اشیای بی جان، به افراد و بیش از فضیلت و برتری اشیا که ثروت نامیده می شود، به فضیلت انسان و بیش از اهمیت بردگان، به اهمیت افراد آزاد توجه می کند.»
قیمت گذاری خودرو و گفت و گوهای سه جانبه میان نمایندگان مجلس، شورای رقابت و خودروسازان اگرچه حاصلی برای مصرف کنندگان نهایی صنعت خودروسازی ایران نداشت ولی حداقل شورای رقابت را به عنوان نهادی میانه رو در اقتصاد ایران به همه مردم شناساند.
شورای رقابت پس از ماه ها رایزنی در قیمت گذاری خودرو به عنوان شاخصی برای سنجش عملکردش به نتیجه نهایی نرسید و حتی برخی نمایندگان مجلس از شورای رقابت با عنوان شورای «رفاقت» با خودورسازان نام می بردند. شورای رقابت در دولت گذشته تاسیس شد و براساس آنچه در ذهن گردانندگان آن بود، قصد داشت، فضای رقابتی را در اقتصاد ایران گسترش دهد ولی بررسی عملکرد این نهاد نشان می دهد در بزنگاه های حساسی که شورای رقابت به آنها ورود می کرده، چنین اتفاقی رخ نداده است. حتی برخی کارشناسان و تحلیلگران با کمی بدبینی اعتقاد دارند، شورای رقابت در طی سال های گذشته عملکردی ضد رقابتی داشته اند.
اقتصاد ایران دوران خروج از رکود را پشت سرمی گذارد ولی با این وجود همچنان نگرانی های اساسی در ذهن برخی فعالان اقتصادی وجود دارد. به باور آنها اقتصاد کشور برای تغییر شرایط نیاز بازنگری در مبانی فکری دارد. فرشاد مومنی اقتصاددان چندی پیش در جلسه کمیسیون مدیریت واردات اتاق ایران به بحث در مورد اقتصاد سیاسی حمایت از تولید ملی پرداخت بود. او اعتقاد دارد برای اجرای ایده هایی مانند اقتصاد مقاومتی نیز نیاز به پشتوانه های فکری و اولیه است. مومنی در این مورد می گوید:« اولین نکته ای که باید به اشاره کنم، موضوعی است که اسم آن را گذاشته ام «مشترک لفظی سوءتفاهم برانگیز». این مشترک لفظی سوءتفاهم برانگیز، اقتصاد است. وقتی که ما در سطح علمی راجع به اقتصاد صحبت میکنیم، سه سطح تحلیلی متفاوت وجود دارد که این ها به کلی متفاوت از هم هستند و ابزارهای تحلیلی متفاوت و روش شناسی متفاوت دارند. اما ما همه آنها را با لفظ اقتصاد مورد خطاب قرار میدهیم. اتفاقا میخواهم بگویم بخش بزرگی از اغتشاشات فکری و سوء تفاهماتی که در مملکت ما در مسائل اقتصادی بروز میکند به همین موضوع مرتبط است زیرا معمولا به این مساله توجه نمیشود که ما در کدام سطح تحلیلی صحبت میکنیم
برای دستیافتن به تئوری یکپارچهای از عدالت اقتصادی، میتوان چهار دسته متفاوت ارائه نمود که هم ترکیبی از رویکردهای قبلی است و هم ارزشهای موجود (actual values) در تئوریهای عدالت را نشان میدهد.1 دسته اول، برابری و نیاز است که تئوریهایی را پوشش میدهد که دغدغهی بهزیستی (well-being) فقیرترین اعضای جامعه را دارند. این جریان شامل تساویطلبی (egalitarianism)، تئوریهای قرارداد اجتماعی (social contract theory) (عمدتاً رالز2) و مارکسیسم است. اینان مروج اصل نیاز (need principle) هستند که مستلزم ارضای برابر نیازهای اساسی (basic needs) است. دستهی بعدی فایدهگرایی و خانوادهی اقتصاد رفاه است که شامل فایدهگرایی، مبانی پارتو و غیاب مفهوم غبطهخوردن (envy concept) میباشد.
آنها در بستر اخلاق نتیجهگرایی(consequentialisms) رشد یافتهاند، سنتی در فلسفه و اقتصاد که بر پیامدها و وضع نهایی (end-state) تأکید دارد؛ همچنین ارتباط وثیقی با مبانی کارایی دارند که مدافع بیشینهسازی مازاد (maximizing surplus) است.
بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، نرخ رشد اقتصادی در بهار 1393 نسبت به بهار 1392 (نقطهبهنقطه) به 6/4 درصد و نرخ رشد اقتصادی بدون نفت (نقطهبهنقطه) به 4/4 درصد رسیده است. به این ترتیب نرخ رشد اقتصاد ایران (میانگین) پس از ثبت 8 فصل ارقام منفی، بالاخره به سطوح مثبت رسید. بهعبارت بهتر، اقتصاد ایران پس از تحمل 2 سال رکود اقتصادی شدید، خروج از رکود اقتصادی را کلید زد و به شرایط عادی اقتصادی قدم گذارد. جای تاکید نیست که برداشتن گام اول خروج از رکود و بازگشت به رشد اقتصادی مثبت، یکی از مهمترین دستاوردهای دولت روحانی است، اما مساله مهم در شرایط فعلی، پایداری رشد اقتصادی در سطوح مثبت و پس از آن ورود به شرایط رونق اقتصادی است.
جهت بررسی سیاستهای مناسب برای حفظ رشد اقتصادی مثبت و ورود به شرایط رونق اقتصادی، ابتدا باید شناختی صحیح از عوامل بروز رکود شدید اقتصادی اخیر داشته باشیم.
برخی سوء برداشتها در مورد بهره وری
درباره مفهوم بهره وری گاهی اوقات تعابیر اشتباهی می شود. در زیر به اختصار برخی از این سوء برداشتها را ذکر میکنیم:مروری بر برخی از راهکارهایی که اقتصاددانان برای مدیریت عرضه و تقاضا پیشنهاد میدهند
یکی از مهمترین ابزارهای سیاستگذاری اقتصاددانان قیمت است. نوع برخورد با چنین ابزاری میتواند روند را به سمتی که مد نظر سیاستگذار است، کانالیزه کند. ابزار دیگر سیاستگذاری، کنترل عرضه و تقاضا با مکانیسمهایی نظیر سهمیهبندی تولید و مصرف است. این سهمیهبندیها میتواند از طریق اعمال محدودیتهایی از نوع قانونگذاری یا اعطای مجوز صورت بگیرد. گاهی نیز اقتصاددانان، با تلفیق دو ابزار قیمت و سهمیهبندی، مکانیسمهایی را تعریف میکنند که بر اساس آنها به اهداف سیاستگذاری مورد نظر خود دست یابند. در ادامه این مطلب، ابتدا مروری بر نقشهای قیمت در اقتصاد خواهیم داشت، سپس به برخی روشهای استفاده از ابزار سهمیهبندی اشاره خواهیم کرد و در نهایت برخی ابداعات اقتصاددانان را که حاصل تلفیق قیمت و سهمیهبندی است توضیح خواهیم داد.
ادبیات اقتصاد سمت عرضه، بر چه موضوعاتی تمرکز دارد؟
چند سال پیش، تصمیم گرفتم درباره پیشینه اقتصاد سمت عرضه که سنگ بنای انقلاب اقتصادی ریگان در دهه 1980 بود، کتابی بنویسم. برنامهای تحقیقاتی را راهاندازی کردم و منابع و آرشیوهای وابسته را جمعآوری و شروع به خواندن، نوشتن و سفر کردم. در ابتدا به یک سوال مهم باید پاسخ داده میشد و گرفتن جواب درست نیز بسیار دشوار بود؛ در غیر این صورت کل پروژه منحل میشد.
سوال این چنین بود: «اقتصاد سمت عرضه به چه چیزی گفته میشد؟»
یکی از مهمترین روندهای دهه گذشته، جهش اقتصادی کشورهای نوظهور جنوب بوده است که با رکود اقتصادی جهانی در سال ۲۰۰۸ شتاب گرفت. از سال ۲۰۰۱، تجارت میان این کشورها به طور میانگین ۱۸ درصد در سال رشد داشته که بیش از ۱۱ درصد رشد تجارت جهانی بوده است. امروزه تقریبا نیمی از صادرات در تمام جهان از بازارهای در حال ظهور ـ غالبا در آسیا - نشات می گیرد.
گزارش اخیر بانک توسعه آمریکایی، نشان می دهد که آمریکای لاتین چگونه در حال فاصله گرفتن از این تغییر جهانی است. به طور کلی این منطقه نتوانسته خود را با سرعت رشد دیگر کشورهای در حال ظهور هماهنگ کند. جریان تجارت از رشد تولید ناخالص داخلی تا حدود ۱.۱ تا ۳ درصد در سال ۲۰۱۲ عقب مانده است.
هر چند حجم زیادی از اقدامات اصلاحی در حیطه مقرراتگذاری، در سراسر جهان جهت ایمنسازی سیستم مالی در حال انجام است؛ اما بررسیهای IMF نشان میدهد که اقدامات انجام نشده زیادی وجود دارد که مورد غفلت واقع شده است و باید توسط مسئولان دولتی و بخش خصوصی دنبال شود. 5 سال پس از شروع آغاز بحران مالی جهانی، IMF مطرح کرد که بازسازیها ـ که با هدف اصلاحات انجام میشود ـ تاکنون برای ایجاد یک مجموعه ایمن ساختارهای مالی ادامه دارد و [هنوز هم برخی مسائل مهم مغفول باقی مانده است].
گفتوگو با مانموهان سینگ، معمار اصلاحات اقتصادی هند
مانموهان سینگ متولد 1932 و وزیر دارایی دولت ناراسیمها رائو در دهه1990 و همچنین بانی اصلاحاتی است که به آزادسازی اقتصاد هند انجامید و این کشور را از بنیاد تغییر داد. موضوع گفتوگو با او درباره تاریخ اصلاحات اقتصادی و سیاستگذاری صنعتی هند، تاثیر جهانی شدن، و نقش دولت در اقتصاد هند است.