دههها تلاش جدی برای بهبود زندگی فقرا در کشورهای کمتوسعه یافته و درحال توسعه نتایج متفاوت و گاه متناقضی به دنبال داشته است. اگرچه برخی کشورها مانند چین پیشرفتهای چشمگیری در کاهش فقر داشتهاند، بسیاری دیگر نیز در این مسیر ناموفق بودهاند. تا پیش از کتاب اقتصاد فقیر، بحث در مورد کمک جهانی به فقرا، بهطور خاص در آفریقا، عموماً در دو قطب قرار داشت. در سمت چپ طیف، جِفری ساکس (Jeffrey Sachs)، اقتصاددان آمریکایی دانشگاه کلمبیا، قرار دارد که اصلیترین عامل برای فقیر ماندن فقرا را دام فقر (Poverty Trap) میداند. به نظر او، اگر کمکهای جهانی بتواند فقرا را از دام فقر بیرون بکشد، بهزودی آنها خودشان میتوانند مسایل خود را حل کنند.
جستجوی ساکس برای پایان فقر در سال 2005 با برنامهای بلندپروازانه به نام پروژه روستاهای هزاره (Millennium Villages Project) آغاز شد. او و تیمش تعدادی از روستاهای آفریقای سیاه را انتخاب کردند و در آنها مجموعه مداخلاتی را در کشاورزی، بهداشت و تحصیلات انجام دادند. ایده این بود که این روستاها به آفریقا و البته به دنیا نشان دهند که این قاره چگونه میتواند بندهایی را سست کنند که آنها را در فقر شدید نگه داشته است. پروژه روستاهای هزاره از آغاز بحثبرانگیز بود و منتقدان آن باور دارند پولی که در این سالها صرف آن شده است میتوانست بهطور بهتری روی مواردی کمتر متظاهرانه صرف شود.