حدود یک ماه از تفاهم ایران و 1+5 برای لغو تحریمها میگذرد و آینده اقتصاد ایران پس از برچیده شدن محدودیتهای تحریم در تمام این مدت، موضوع بحث کارشناسان بوده است.
آنچه در اکثریت قریب به اتفاق تحلیلها و پیشبینی میتوان سراغ گرفت، توجه به خلاءها و کمبودهای اقتصادی کشور و اظهار امیدواری برای رفع این کمبودها با لغو تحریمها است. کارشناسان عمدتاً با توجه به ظرفیتهای بالقوه اقتصادی، جغرافیایی، ژئوپولتیک و ذخایر طبیعی ایران بر این نکته تأکید دارند که پس از لغو تحریمها و با حضور شرکتها و دولتهای خارجی، بخش عمدهای از کمبودهای فعلی به ویژهای از لحاظ مالی و فناوری برطرف میشود.
این تحلیلها اما به نظر میرسد در عین درستی تنها بخشی از مسئله را مورد توجه قرار میدهند. یعنی بخش زیرساختی و رفتار مورد انتظار سرمایهگذاران خارجی و ایرانی را؛ درحالی که در کنار این وجه از ماجرا، مقوله آینده اقتصاد ایران پس از لغو تحریمها، از جنبه فرایندی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
به عبارت دیگر گذشته از اینکه شرکتها و سرمایهگذاران خارجی در صورت لغو تحریمها، علاقمند به حضور فعالانه در اقتصاد ایران هستند، باید به این نکته نیز توجه کرد که این حضور و فعالیت تحت چه فرآیندی و یا چه سازوگاری اتفاق خواهد افتاد؟ آیا صرف اظهار علاقه، مذاکره و حتی اقدام عملی کافی است یا باید بپذیریم که این سرمایهگذاریها منطبق بر استانداردهای روشی کمپانیهای خارجی انجام میگیرد؟