به زمین و زمان بدهکاریم
هم به این، هم به آن بدهکاریم
به رضا قهوهچى که ریزد چاى
دو عدد استکان بدهکاریم
به علىساربان که معروف است
شترِ کاروان بدهکاریم
شاخى از شاخهاى دیو سفید
به یلِ سیستان بدهکاریم
مثل فرّخلقا که دارد خال
به امیر ارسلان بدهکاریم
نیست ما را ستارهاى، اى دوست
که به هفت آسمان بدهکاریم
مبلغى هم به بانکِ کارگران
شعبۀ طالقان بدهکاریم