جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرمایه داری» ثبت شده است

نام فیلم : مردان شرخر، ریپو مِن – Repo men
کارگردان: میگوئل ساپوچنیک – Miguel Sapochnik
نویسنده:  Eric Garcia  ، Garrett Lerner
تاریخ ساخت:   October 2007 ۱۵ 
تاریخ اکران:  19 March 2010


 بازیگران:     
Jude Law - جود لاو
فارست ویتاکر -   Forest Whitaker
آلیس براگا Alice Braga   
لیو شرایبر Liev Schreiber
زمان: ۱۱۱ دقیقه
ژانر: اکشن – جنایی          

ریپو در لغت به معنی تملک  دوباره بر هرگونه شی ء ای به خاطر عدم پرداخت کامل هزینه  آن است .  ریپو کردن یکی از مهم‌ترین قوانین سیستم‌های بانکی برای بازپس‌گیری اموال خود است قانونی که این اجازه را به سیستم‌های بانکی می‌دهد تا به هر وسیله بتواند به هدف خود یعنی برگشت سرمایه از وام‌گیرنده برسد.
در سال ۲۰۱۰ درست در زمانی که امریکا در رکود اقتصادی به سر می‌برد فیلم کمتر دیده‌شده‌ی ساخته شد به اسم مردان ریپو فیلمی که به زیبایی نشان می‌دهد که درون‌مایه و اساس حق ریپو به چه شکل است فیلمی کاملاً انتقادی به نظام‌های بانکی که تلاش می‌کند به بیننده خود بفهماند که سرمایه‌دارها به آن‌ها به شکلی نگاه می کنند و نظام‌های بانکی چگونه حتی ذهن و عقل انها را تسخیر کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۳
مهدی اشرفی وند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۹
مهدی اشرفی وند

مهرداد امامی

workingman.jpg

بدن به کمک مصنوعات دستی به دقت ساخته شده- از ابزارهای دستی تا رایانه‌ها، دستگاه‌های تهویه هوا تا ماهواره‌ها- وسیله‌ای بنیادی است که به واسطه آن هم ملزومات زندگی و هم مازاد کالاهای ارزشمند پابرجا می‌مانند. بدن انسان تکیه‌گاهی است که پیرامون آن اقتصاد زندگی روزمره به جریان می‌افتد و جماعت‌ها، واحدهای سیاسی و تمدن‌ها شکل می‌گیرند (لاک و فَرگوهر، 2007). {1}
شهرت کارل مارکس به خاطر این است که به ما نشان داد چگونه ایده‌ی کار و شکلی که تولید و توزیع کالاها به خود می‌گیرند اساساً و به طور دائم در نتیجه‌ی صنعتی شدن و ظهور شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری تغییر یافت. استدلال مارکس در مورد بیگانگی‌یی که در اواخر قرن نوزدهم پدیدار شد، زمانی که افراد کنترل زندگی کاری و محصولات کار خویش را از دست دادند، امروز نیز به قوت قرن نوزدهم پا بر جاست. نیروی کار منعطف برای سازوکار یافتن اقتصاد (نو)لیبرال جهانی، که اساساً مربوط به بی‌ثباتی و استثمار است، ریشه در تجربه‌ی کارگرانی دارد که در طول انقلاب صنعتی سده‌های هجدهم و نوزدهم از زمین‌های کشاورزی به سوی کارخانه‌ها رانده شدند یا به عبارت دقیق‌تر از آن‌ها سلب مالکیت شد و بدین ترتیب پایه‌های شیوه تولید سرمایه‌داری استحکام یافت.
انقلاب صنعتی در کنار تقسیم کار پیشرفته و مبتنی بر نظارت هر چه بیشتر بر نیروهای کار از جمله نظارت فیزیکی، سازمانی و تکنیکی سبب شد روش‌ها و مقررات گوناگون برای تحت کنترل درآوردن تمام جنبه‌های حیات انسانیِ نیروهای تولیدکننده‌ی ثروت اجتماعی پدید آیند. با اهمیت یافتن نقش فیزیک نیروهای کار در تسریع فرآیند تولید و در نتیجه تولید سود به عنوان یکی از اَشکال ارزش اضافی، صاحبان سرمایه تمایل یافتند تا بازدهی فیزیکی نیروهای کار خویش را افزایش دهند و بدین ترتیب توجیهی برای افزایش ساعات کاری بیابند؛ افزایشی در تولید که نتیجه‌ی آن از دیگر سو کاهش یافتن سطح معاش و دستمزدهای توده‌های کار بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۸
مهدی اشرفی وند

کارل مارکس اقتصاد دان و فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم در 14 مارس سال 1883 در لندن درگذشت. مارکس در پنجم مه 1818 در شهر کوچک «تریر» واقع در جنوب غربی آلمان به دنیا آمد.
این شهر کوچک از نظر صنعتی از پیشرفته ترین بخش‌های سرزمین آلمان به شمار می‌آمد و در زمان ناپلئون به فرانسه الحاق شد.  برای همین به شدت تحت تاثیر انقلاب کبیر فرانسه قرار گرفت و قوانین ناپلئونی که در آن زمان پیشرفته ترین قوانین در سراسر اروپا بود در آن به اجرا در آمد. 
مارکس در اکتبر 1836 تریر را به قصد برلین ترک کرد. برلین در این زمان نقطه مقابل شهر بن بود؛ شهری بی‌ریشه که بورژوازی آن هنوز پا نگرفته بود و جامعه کارگری آن هنوز شکل نیافته بود. کارل در سال اول ورود به برلین تقریبا همه روابط خود را قطع می‌کند و غرق در مطالعه علوم و هنر می‌شود. دانشکده حقوق دانشگاه برلین، که مارکس در آن نام نویسی کرده بود، در این زمان سخت تحت تاثیر افکار هگلی بود. 
بخش پیشرو هگلی این دانشکده، توسط ادوارد گنز نمایندگی می‌شد و کارل از همان ابتدای ورود به دانشگاه در کلاس او حضور یافت. مکتب مقابل آن، مکتب تاریخی حقوقی نامیده می‌شد که توسط کارل فن ساوینی نمایندگی می‌شد و در کلاس او هم حضور می‌یافت. این مکتب توجیه قوانین را در سنت‌ها و هنجارهای جامعه می‌دید و نه در نظام‌های نظری تدوین‌کنندگان قانون. این دیدگاه از جنبه ارتجاعی برگشت به گذشته 
ارزیابی می‌شد. 
کارل از اواخر 1836 و نیمه اول 1837 به نوشتن رمان وسرودن شعر هم می‌پردازد و الگوی او در این نوشته‌ها و اشعار در درجه اول گوته، شیلر و هاینه بود. مارکس سال اول تحصیلی خود را در دانشگاه برلین به پایان رساند. وی بعد از فوت پدرش دچار بحران‌های شدید مالی در زندگی شخصی خود بود. در سال 1841 میلادی و در بیست وچهارسالگی به دریافت درجه دکترا از دانشگاه جینا نائل شد و رساله دکترای مارکس به‌عنوان نخستین کار علمی‌اش اولین مرحله تبلور فکری او را برای ایجاد یک مسلک جدید نشان می‌دهد. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۴۰
مهدی اشرفی وند

گری انگلر برگردان مهرداد امامی

Anti-capitalism_color.jpg

10.شرکت‌های سرمایه‌داری از اختلالی شخصیتی رنج می‌برند که مشخصه‌ی آن رفتار ضدّ اجتماعی بلندمدت، هم‌دلی و ندامت ناچیز است و از جانب سهام‌داران به خاطر همین خصلت پاداش داده می‌شوند. اگر بتوان شرکت‌ها را به دفتر یک روان‌شناس جنایی فرستاد احتمالاً به عنوان جانیانی روانی برای همیشه بستری می‌شوند.9. سرمایه‌داری برانگیزاننده‌ی طمع است. اما طمع تنها برای سرمایه‌داران خوب است. برای مردم عادی طمع امری غیر اجتماعی و نابودگر روح است، ناگفته نماند که طمع برای اجتماعات ما که مبتنی‌اند بر نوع‌دوستی، هم‌دردی، و نگرانیِ تعمیم‌یافته برای دیگران، بسیار ناپسند است.
8. سرمایه‌داری نظامی از مزایای ویژه برای اقلیت و طبقه‌ی حاکمی است مبتنی بر مالکیت خصوصی ابزارهای معاش. این امر به اقلیت ثروتمند قدرت خرید و فروش مشاغل را می‌دهد که بدین معناست که می‌توانند کل اجتماعاتی را که وابسته به آن مشاغل‌اند، بسازند یا نابود کنند.
7. سرمایه‌داران آزادی و فردگرایی را می‌ستایند اما همین آزادی و فردگرایی را برای هر که به جز خود منهدم می‌کنند. از اکثریت عظیمی از ما که برای امرار معاش کار می‌کنیم هر روز خواسته می‌شود که به نحوی غیرانتقادی از قواعد پیروی کنیم، تو گویی همانند ماشین‌ها، و خلاقیت خود را محدود به کارهایی کنیم که برای کارفرمایانمان سود دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۳۶
مهدی اشرفی وند

ویلیام ک. تب ترجمه پرویز صداقت

modiriat.jpg
اشاره‌ی مترجم
ویلیام تب، متخصص اقتصاد سیاسی و علوم اجتماعی، استاد ممتاز کویینز کالج و نویسنده‌ی چند کتاب مهم در زمینه‌ی اقتصاد سیاسی و جهانی‌سازی است. از جمله آثار وی عبارتند از:
حاکمیت اقتصادی در عصر جهانی‌سازی (2004) شرکای نابرابر: بحثی مقدماتی درباره‌ی جهانی‌سازی (2002)
فیل غیراخلاقی: جهانی‌سازی و توسعه‌ی سرمایه‌داری در اوایل سده‌ی بیست‌ویکم (2001)
تجدید ساختار اقتصاد سیاسی: تقسیم بزرگ در اندیشه‌ی اقتصادی (1999) 
نظام ژاپنی پس از جنگ: اقتصاد فرهنگی و دگرسانی اقتصادی (1995)
شکست بزرگ: نیویورک و بحران مالی شهری (1982)
اقتصاد سیاسی گتوی سیاه (1970)

مقاله‌ی حاضر برگرفته از سخنرانی وی در آوریل 2008 در کیپ تاون در افریقای جنوبی در همایشی با عنوان «پیوستگی و گسست سرمایه‌داری در افریقای جنوبی پس از آپارتاید» است. در این مقاله، تب بر چهار حوزه‌ی بحران در سرمایه‌داری معاصر اشاره دارد: بحران مالی، بحران هژمونی امریکا، بحران پیدایش کانون‌های جدید انباشت سرمایه و در نهایت بحران منابع و زیست‌محیطی. وی سیاست‌های پیشنهادشده در «توافق واشنگتن» را شکست خورده ارزیابی می‌کند و شکل‌گیری بدیلی بر اساس تجدید ساختار اقتصاد سیاسی جهانی بر اساس منافع مردم و کشورهای جنوب را ضروری می‌داند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۳۲
مهدی اشرفی وند

 دیدگاه اقتصادی یا سیاسی یک فرد، چیزی جز تظاهریافتن ناخودآگاه منافع طبقاتی او نیست. این استدلال که به نام «جامعه‌شناسی دانش» برکشیده شده است، چنین نتیجه می‌گیرد که برخی نظرات را می‌توان نادیده گرفت، چون آنها چیزی جز انعکاس منافع شخصی کسانی که به آن نظرات اعتقاد دارند نیست. برای مثال، طبقه سرمایه‌دار از حق آزادی داشتن حمایت می‌کند؛ فقط به این خاطر که در چنین شرایطی آزاد است تا با بهره‌کشی و فرصت‌طلبی، ثروتمند شود. این استدلال در حالت افراطی‌گونه خود، فلسفه، هنر، ادبیات و فرهنگ را رد می‌کند چون که اینها نیز چیزی بیش از تظاهر یافتن نفع شخصی هم‌آنانی که آن‌ها را به‌وجود آوردند نیستند. برای مثال مکتب ساخت‌شکنی فرض می‌گیرد که هر گونه نقل و روایت از چیزی، فقط سونگری ایدئولوژیک را بازتاب داده و تاریخ فقط در مورد قدرت و سلطه است.

این تفکر اساسا ضد روشنفکری و ضد عقل است و چنین می‌انگارد که انسان‌های دارای منافع خاص، حرفی برای گفتن ندارند. برای مثال شاید یک قاتل محکوم به اعدام استدلال‌های خوبی علیه مجازات مرگ بیاورد، اما بر اساس این تز، هرگز نباید به حرف او توجهی کرد، چون او تنها بازگوکننده منافع شخصی خود است.

این تحلیل، مستمسک کسانی است که در استدلال شکست خورده‌اند. وقتی که منطق و واقعیات نشان می‌دهد نظرات آنها بر خطا است آنها با گفتن اینکه این فقط منطق «بورژوازی» است و هیچ واقعیتی وجود ندارد صرفا یک سری تجربیات داریم در مقام پاسخ دادن برمی‌آیند. در دنیای واقع، هم استدلال و هم شواهد موجود به نفع کسانی است که به خلاقیت به‌دست آمده از آزادی و کارآفرینی آزاد اشاره می‌کنند و نیز به دستاوردهای محکم و پایداری که چنین جوامعی در مقایسه با نظام‌های رقیب به‌دست آوردند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۲۹
مهدی اشرفی وند

 

هربرت مارکوزه ترجمة مهرداد امامی
map1942world1600.jpg

*یادداشت مترجم: متن حاضر را باید تماماً در ظرف زمانی نگارش آن مورد نظر قرار داد. سال 1947: دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم هیتلری و قدرت یابی فزایندة شوروی و تقویت پندارهای «ظهور جامعة آتی کمونیستی» از دل «سوسیالیسم واقعاً موجود» در قالب سوسیالیسم دولتی شوروی. مارکوزه این تزها را با چنان قطعیتی نسبت به آیندة سوسیالیستی جهان نگاشته که امروزه حتی خوش باورترین طرفداران سوسیالیسم هم به چنین نحوی دَم از آن نمی زنند. دفاع شدید او از «اردوگاه شوروی»، نقد رادیکال احزاب کمونیستی پس از جنگ دوم، و ارائة راهکارهایی برای براندازی رادیکال نظام سرمایه داری از جمله ویژگی های متن پیش روست. این تزها همان طور که در یادداشت ویراستار مجموعه نیز ذکر شده، نه در آرشیو آثار مارکوز بلکه در آرشیو ماکس هورکهایمر پیدا شده اند و نام مشخصی ندارند، اما ویراستار جلد نخست مجموعه آثار مارکوزه، داگلاس کلنر، نام «33 تز» را بری آن ها برگزیده و ما نیز عنوان «33 تز در باب وضعیت جهان پس از جنگ دوم» را برای آن انتخاب کردیم.
*یادداشت ویراستار: این دست نوشته ای که آن را «33 تز» می نامم، بدون عنوان مشخصی در آرشیو ماکس هورکهایمر یافت شده  و در گوشة بالا سمت راست آن با دست نوشته شده «هربرت مارکوزه، فوریه 1947». در مرکز صفحه نوشته شده «بخش نخست». این دست نوشته شامل 33 تز در باب وضعیت کنونی جهان می-شود که قرار بود به عنوان مقدمه ای برای آغاز به کار مجددِ احتمالی مجلة موسسة تحقیقات اجتماعی به کار رود. هر چند نامة 17 اکتبر 1947 به هورکهایمر نشان می دهد که مارکوزه در حال کار بر روی تزهاست، اما این دست نوشته در آرشیو خود مارکوزه پیدا نشده است. از این رو، ما پیش نویس فوریة 1947 را که در آرشیو هورکهایمر یافت شده، منتشر می کنیم. با تشکر از گانزلین اشمید نوئر به خاطر در دسترس قرار دادن این سند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۲
مهدی اشرفی وند

دو مقاله ای که در پی هم میخوانید حاوی برداشتهای جالبی درباره نظام سرمایه داری است و هردوی آنها توسط کیومرث «پریانی» به فارسی برگردانده شده.مقاله اول (نظام سرمایه داری و فقر مزمن Capitalism & Persistent Poverty) نوشته پال آ. باران Paul A. Baran و پال م. سویزی Paul M. Sweezy از کتاب «فقر، اقتصاد و جامعهPoverty, Economics & Society» (به ویراستاری هلن گینزبرگ Helen Ginsburg)، از ص 164 تا 167و مقاله دوم «مردم قبیله اینیوت و فقرای شهر لندن The Innuit Indians & the London Poor» از همان کتاب، از ص 96 تا 98، ترجمه گردیده است.

پال آ. باران Paul A. Baran و پال م. سویزی Paul M. Sweezy دو تن از برجسته ترین اقتصاددانان مترقی آمریکا هستند، پال. آ. باران Paul A. Baran 1964 – 1910، استاد اقتصاد دانشگاه استن فورد Stanford ، و پال م. سویزی Paul M. Sweezy ، که قبلا استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد Harvard بوده و اکنون مدیر مجله ماهانه (Monthly Review) است، اعتقاد دارند که فقر در آمریکا بیشتر از آن مقداری است که معمولا پذیرفته شده است، و این نابسامانی در تحت نظام سرمایه داری هرگز نمی تواند ریشه کن گردد. آنها اینطور بحث می کنند که، اقتصاددانان فربود (Orthodox) بجهت تعبیر غلطی که از روند (Trend) های اصلاحی اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم داشتند مجبور بودند که فقر را در آمریکا دوباره کشف نمایند. اما، به عقیده باران و سویزی، اینها فقط تغییراتی بودند موقتی که بر چهره تمایل بنیادی و دراز مدت اقتصاد آمریکا مبنی بر تولید سطوح بالاتر بیکاری و فقر نقاب کشیدند.

در کتاب «سرمایه انحصاری Monopoly Capital»، که این قطعه از آن گرفته شده است، باران و سویزی اعتراف می کنند که اگر چه سرمایه داری، از اواخر قرن نوزدهم تا بحال تغییرات زیادی کرده است، معذالک این نظام هنوز هم ثروت و هم فقر (هر دو) را تواماً تولید می کنند.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

... بد نیست سئوال شود، چطور شد فقر که اقتصاددانان فربود فقط تا چند سالی قبل می نوشتند عملا چیزی مربوط به گذشته بوده است، ناگهان مرکز صحنه ی سیاست را مجددا اشغال نمود؟

به عقیده ی ما، جواب این سئوال در دو قسمت بررسی شود. اول، آنطور که بعضی از جامعه شناسان قرن نوزدهم نشان داده اند و آنطور که تجربه ی یک قرن بعد از توسعه ی سرمایه داری بارها ثابت کرده است، سرمایه داری در هر جا از طرفی در یک قطب «سرمایه» و از طرف دیگر در قطب مخالف «فقر» تولید می نماید. این قانون توسعه ی سرمایه داری، که بطریقی یکسان در پیشرفته ترین کشورهای استعمارگر مادر (متروپل Metropol) و عقب افتاده ترین مستعمرات قابل اجرا است، هرگز توسط اقتصاددانان بورژوا (Bourgeois) درک نگردیده است. در عوض، آنها به تبلیغ (آوازه گری) و دفاع از این مفهوم که نظام سرمایه داری دارای این تمایل ضمنی است که در جهت هموار ساختن سطح زندگی پیش می رود پرداخته اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۸
مهدی اشرفی وند

اسلاوُی ژیژک ترجمه پرویز صداقت

American_military_cemetery_2003.JPG

می‌توان تصور کرد بحرانی که سرمایه‌داریِ درنده‌خو و تنظیم‌ناشده به بار آورد اذهانی را در مورد سرشت بنیادی اقتصاد جهانی تغییر داده است. می‌توان اشتباه کرد. درست است، احساس ضدّ سرمایه‌داری در دنیای امروز غایب نیست، به‌ویژه وقتی وخیم‌ترین افراط‌گری‌های سیستم که اقتصاد جهانی همچنان صحنه‌ی تاخت‌وتازش است موجب بحران شده است. در هر حال، شاهد انبوه انتقادات از مصایب سرمایه‌داری هستیم: کتاب‌ها، تحقیقات روزنامه‌ها و گزارش‌های تلویزیونی به‌وفور از شرکت‌هایی می‌گویند که بی‌رحمانه محیط زیست را آلوده می‌کنند، بانک‌داران فاسدی که همچنان پاداش‌های هنگفت می‌گیرند در حالی که با پول مالیات‌دهندگان بانک‌هایشان نجات یافته و کارگاه‌هایی که در آن کودکان به اضافه‌کار مشغول‌اند.

با این حال، صرف نظر از این که این سوءاستفاده چه‌قدر دردناک است و چه‌قدر نشانه‌ی شکستی بزرگ‌تر، شکستی سیستمی‌تر است، محدودیتی در دامنه‌ی حرکت این انتقادها وجود دارد. هدفْ همواره دموکراتیزه کردن سرمایه‌داری تحت عنوان مبارزه با افراط‌ها و گسترش کنترل دموکراتیک بر اقتصاد از طریق فشار در جهت موشکافی رسانه‌ها، تفحص‌های مجلس، قوانین سخت‌گیرانه‌تر و تحقیقات صادقانه‌ی پلیس است. آن‌چه هیچ‌گاه مورد تردید واقع نمی‌شود نظم بورژوایی است که سرمایه‌داری مدرن منوط به آن است. اینْ تابویی است که حتی رادیکال‌ترین منتقدان از میان هواداران «تسخیر وال استریت» و «مجمع اجتماع جهانی» جرأت نزدیک شدن به آن را ندارند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۵
مهدی اشرفی وند

نوشته: ژرژ ریپر ، ترجمه: دکتر نورعلی تابنده

مقالات قدیمی : « در مقولات مربوط به رژیم سرمایه داری لطفاً شهادت یک حقوقدان را هم بپذیرید! »(مرداد 1345)
معمولا مردانی که دارای سطح فکری یکسان و همانند هستند و بیک اندازه حسن نیت دارند و از تعصب علمی و فکری نیز منزه و مبرا هستند اگر پدیده واحدی را بررسی کنند بنتایج متضادی خواهند رسید. گاهی از همان بدو امر با هم هماهنگ نیستند و اکثر اوقات بواسطه مشرب ها و مسلک های مختلف، نظریاتی که هریک از ایشان درباره زندگی اجتماعی دارند به مسیرهای مختلفی کشانده می شوند. این منازعات نظری لاینحل است معذلک کسانیکه با پشتکار و پی گیری و کوشش خستگی ناپذیر، در دنبال مبارزه فکری می روند به پیروزی نظریه خویش در آینده امیدوارند، اگرچه این آینده در زمانی بسیار دور و بعید باشد. سخن بر سر چهره حقوقی رژیم سرمایه داری است. آیا این طریقه مطمئن تر نیست که در سازمان قضائی فعلی شانس بقا یا زوال رژیم سرمایه داری را جستجو کنیم؟ بی شک از روی قوت و ضعف سازمانهائی که این رژیم را حفظ می کنند میتوان به قدرت یا ضعف آن پی برد.

گروه اقتصاد دآنها معمولا به مکتب های مختلف تقسیم بندی شده اند و مکاتب خود را بنامهای لیبرالیسم، دیریژیسم، کوئوپراتیسم، سوسیالیسم و کمونیسم می نامند. رسم چنین است که وقتی که این سلسله مراتب طی شد همین نامها را با افزودن یک پیشاوند از سر میگیرند. امروزه ما دارای مکتب هائی باسامی لیبرالیسم جدید، کوئوپراتیسم جدید، سوسیالیسم جدید (1) می باشیم و بدون شک فردا یک کمونیسم جدید نیز خواهیم داشت. این تقسیم بندی کشش ها و تمایلات فکری مختلف را نشان می دهد و طبعاً هر یک از آنها در قضاوت امر نفوذ می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۲
مهدی اشرفی وند

ماتیو دفلم ترجمه شایسته مدنی

Marx.jpg

مارکس در سه اثر آخرش، توجه خاصی به کارکردهای پول در جامعه داشته است. در اولین اثرش به نام "دست نوشته های فلسفی اقتصادی 1844"، مارکس بخشی به نام "قدرت پول در جامعه بورژوا" ارائه کرده است. به نظر او پول بازنمای روابط انتزاعی در مالکیت خصوصی است که از روابط تبادل انسانی تفکیک شده است. پول در راس ازخودبیگانگی انسان است: "به واسطه پول است که می توانم چیزی بخرم، من مالک پول هستم". پول غایت سودمندی است، به محض اینکه مالک آن می شویم قدرت خرید کالا پیدا می کنیم، ولی پول قدرتهای واقعی انسان و طبیعت را به انتزاعات بیگانه شیئی شده در تبادل روابط تبدیل می کند.
رویکرد انسان گرایانه به از خودبیگانگی بیشتر در کار "گروندیسه" مارکس استادانه بیان شده است، در آنجا تحلیل اقتصادی تضادهای درونی سرمایه داری بیان شده است. پول در ارتباط با روابط کار- سرمایه در نظر گرفته شده و تمرکز بیشتر بر دستمزد و رشد سرمایه است تا اینکه بر پول باشد. انباشت معناهای تولید و تبدیل پول به سرمایه باعث شده پول تبدیل به نیروی مستقلی شود که بر روش تولید مسلط است. مارکس تاکید می کند که پول به طور فزاینده ای از روابط اجتماعی تفکیک می شود، در حالیکه پول خود باعث رشد آن روابط بوده است. این عاملی است که مارکس به ویژه در روابط کار- دستمزد تعریف می کند:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۳۰
مهدی اشرفی وند

خسرو صادقی بروجنی

(تصویر: وبر در جوانی)
کتاب «اخلاق پروتستانی وروح سرمایه‌داری»، بی‌شک مهم‌ترین اثر وبر در حوزه‌ی جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی است و به رغم انتقاداتی که به آن شده همچنان یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌ها در زمینه‌ی اندیشه‌ی اجتماعی عصر ماست.

خلاقیت جسورانه‌ی وبر در صورت‌بندی فرضیه‌ی اصلی و دقت و پرسشگری او در رجوع به ماخذ بی‌نظیر است.
اهمیت این کتاب تا به امروز به دلیل طرح دو مشکل است. مشکل نخست، مشکل تاریخی است، روح برخی از فرقه‌های پروتستانی تا چه حد بر تشکیل سرمایه‌داری تاثیر گذاشته‌اند؟ مشکل دوم، مشکل نظری یا جامعه‌شناختی است: درک رفتارهای اقتصادی به چه جهت مستلزم استناد به اعتقادات مذهبی و جهان‌بینی‌های عاملان رفتار است. ادعای کلی وبر در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری این است که نظام اقتصادی سرمایه‌داری عقلانی که در غرب ظهور کرده بود و بر بخش اعظم جهان چیرگی داشته، و رشد چشمگیری را در تکنولوژی به بار آورده بود، تا اندازه‌ای ریشه در تحولات مذهبی اصلاح مسیحیت، یعنی آیین پروتستان دارد. ادعای جسورانه‌ی وبر تاکید بر تاثیر عاملی مذهبی در تحولات تاریخی، در واقع نوعی مقابله با مفهوم مادیگرانه‌ی مارکس بود که مذهب را چیزی جز بخشی از روبنا و برآمده از شرایط اقتصادی نمی‌دانست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۱
مهدی اشرفی وند

 

ترجمه ناصر فکوهی
capitalism.gif

اریک هابزباوم بنیان‌گذار گاهنامه‌ی «گذشته و حال» (Past and Present) و تاریخ‌دان مشهور و نویسنده‌ی کتاب «عصر نهایت‌ها» است. آثار وی را باید جزو جریان تاریخ‌شناسی بریتانیایی ملهم از مارکسیسم و متخصص تاریخ سرمایه‌داری جای داد. تلاش هابزبام آن بوده است که تاریخ جوامع معاصر را از نظرگاه اجتماعی از دوران صنعتی‌شدن تا امروز ترسیم کند و در این راه به‌خصوص به شورش‌ها، زایش‌جوامع صنعتی و ملی‌گرایی‌ها توجه شده است.
اریک هابزباوم مورخ انگلیسی با کتاب‌های «عصر انقلاب‌ها (1848-1789)»، «عصر سرمایه (1875-1848)» و عصر امپراتوری‌ها (1914-1875)» تلاش کرد تحول سرمایه‌داری را در جوامع مدرن و صنعتی ترسیم کند. در سال 1994، وی آخرین بخش از کار خود را با عنوان «عصر نهایت‌ها، تاریخ کوتاه قرن بیستم (1991-1914)» منتشر کرد. به عقیده‌ی هابزبام این تاریخچه‌ی کوتاه قرن بیستم به سه بخش قابل تقسیم است: نخست «عصر مصیبت‌ها» در فاصله‌ی 1914 تا 1945، سپس «عصر طلایی» در فاصله‌ی 1945 تا 1970 که در طول آن جوامع صنعتی تغییرات عظیمی را تجربه کردند و سرانجام بحران عمومی که مهم‌ترین واقعه در طول آن فروپاشی رژیم‌های کمونیستی و ازهم‌گسستگی اتحاد جماهیر شوروی بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۴
مهدی اشرفی وند

ناصر فکوهی

آادام اسمیت

بحث خود را با تاکید بر نکته‌ای اساسی شروع کنیم:* لزوم پرهیز از نوعی تفکر خودمدارانه و خود محوربینانه نسبت به مسایلی که در جهان امروز می‌گذرد، و توجه به این امر که ما امروز بیش از هر زمان دیگری در جهانی زندگی می‌کنیم که عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن در ارتباطی پیوسته و موثر با یکدیگر قرار داشته و عمل می‌کنند

، بنابراین سر را در لاک خود فروبردن و برای خود گفتن و نوشتن و شعاردادن نه تنها گرهی از گره‌های تودرتوی مشکلات ما نمی‌گشاید بلکه خود یک سازوکار تحمیق‌کننده‌ی نظام جهانی است که تلاش می‌کند با تقلیل‌دهندگی اندیشه به ساده ترین اشکال آن، امکان عملی رشد و پویش و تاثیر گذاری آن را از میان ببرد. 
با توجه به این موضوع، بحران «اقتصادی» امروز «غرب»، که بیشتر بحرانی است که جهان توسعه‌یافته با سیاست‌های نادرست و هژمونیک خود ایجاد کرده، تا این‌که خود قربانی‌اش باشد، نه یک مسئله‌ی جدید، بلکه نمود جدیدی از مسئله‌ای است که از مدت‌ها پیش آغاز شده و از این لحاظ، این بحران را شاید بتوان تنها با واقعه‌ی یازده سپتامبر قابل مقایسه دانست. متفکران بسیاری اظهار کردند که جهان بعد از یازده سپتامبر به جهان دیگری تبدیل شده است و امروز به گمان من می‌توانیم باز هم بر این نکته پای فشاریم که این واقعه‌ی جدید نیز ورود ما به جهانی جدید را نشان می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۷
مهدی اشرفی وند
 
نوید قیداری

معمای سرمایه

پس از بحران اقتصادی سال 2008، که زندگی انبوهی از توده‌های مردم را از نیویورک بگیر تا شانگهای زیرورو کرد، ایمان کورکورانه‌ی دهه‌های پیش به جاودانگی سرمایه‌داری یکسره از دست رفت. مردمی که تا پیش از این آزادی‌شان را در «دمکراسی بازار» جستجو می‌کردند، ناگهان چشم‌شان به پرسشی گزنده افتاد که از مدّت‌ها پیش در برابرشان به اهتزاز درآمدهبود: «وقتی همه‌ی سیب‌ها گندیده‌اند، دیگر انتخاب چه معنایی دارد؟» این سوال هیچ جوابی نداشت. در عوض همه، حتّی «علیا حضرت ملکه» می‌پرسیدند که چه شد که سیب‌ها گندید؟ مگر تاریخ به پایان نرسیده و زمان متوقّف نشده بود؟در پاسخ بدین سوال اخیر، حجم عظیمی از مستندهای تلویزیونی و سینمایی تولید شد، به‌طوری که حتّی کمپانی Sony Pictures هم از قافله عقب نماند و سعی کرد با تولید مستندInside Job مقصّرانی را برای این واقعه دست‌وپا کند. تولیدات «صنعت اعتراض» مسلسل‌وار از حرص و طمع اقتصاددان-دلّالانی پرده برمی‌داشتند که میلیون‌ها میلیون نفر را قربانی زیاده‌خواهی خویش کرده بودند: شخصیّت‌هایی به شدّت کلبی‌مسلک و دروغ‌گو و ریاکار. امّا «صنعت اعتراض» هیچ توضیحی در مورد علّت بحران در چنته نداشت، بلکه می‌کوشید با تأکید بر گندیدگی بعضی سیب‌ها انتخاب سیب‌های دیگر را موجّه و مشروع جلوه دهد. در لحظات پایانی این مستندها، کسانی از قماشرابرت زولیک و دم‌ودستگاه زیر دستش یعنی بانک جهانی که یکی از ارکان اصلی بحران کنونی است، با هنرمندی و تردستی تمام، از نو به منزله‌ی ناجی مضروبان و سلب‌مالکیّت‌شدگان ظهور می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۱۳:۱۶
مهدی اشرفی وند

فساد اداری موضوعی بسیار وسیع، جدید و در عین حال دیرینه است. بنا به گفته مورخ یونان کهن پولیبیوس «فساد سلطنت رو به ظلم و ستم، حکومت اشرافی را به حکومت معدودی از ثروتمندان و دموکراسی را به حکومت اوباش تبدیل می‌کند». فساد اداری باعث فروپاشی رژیم‌های اقتدارگری مانند اوگاندا 1979، تایلند 1982، آرژانتین 1982، هائیتی 1985، فیلیپین 1986، برزیل 1998 و اندونزی در سال 1998 شد. اما رویکرد اقتصادی به فساد اداری با تحلیل هزینه فایده بالقوه مقامات دولتی فاسد آغاز شد. علم اقتصاد پیش‌بینی می‌کند فساد زمانی اتفاق می‌افتد که فایده، قابل توجه و هزینه پایین است، لازم است بررسی کنیم که چه فاکتورهایی روی هزینه و فایده فساد در دستگاه دولت تاثیر می‌گذارد. فایده به وسیله افزایش ثروت خصوصی فرد و هزینه به وسیله مجازات انتظاری دستگیری تعیین می‌شود. آشکارترین وسیله برای افزایش ثروت یک شخص پرداخت از جیب دولت است.

یک حالت افراطی این رفتار اختلاس است. حالت رایج‌تر زمانی است که به کسی از جیب دولت پول پرداخت می‌شود در ازای خدماتی که می‌تواند مربوط به نیروی کار یا مربوط به قراردادهای نیروی کار باشد. اگر هزینه نزدیک به هزینه عقد قرارداد بنگاه یا هزینه فرصت کارمندان باشد احتمال فساد خیلی محدود است. اما اگر هزینه بسیار بالاتر از قیمت‌های بازار آزاد باشد احتمال فساد بسیار افزایش خواهد یافت. این تحلیل ساده می‌تواند به رایج‌ترین اقدامات لازم برای مبارزه با فساد کمک کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۰۸
مهدی اشرفی وند
 

بازتعریف سرمایه‌داری

 

 

.

 

 

سرمایه‌داری با وجود قابلیت ایجاد موفقیت و رفاه، امروزه تحت چالش است. با ایجاد تحول در فرضیات قدیمی درباره‌ی چرایی و چگونگی عملکرد سیستم، می‌توان سرمایه‌داری را بهبود بخشید. بحران مالی سال 2008، رکود طبقه متوسط در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و افزایش نابرابری درآمدی، برخی از باورهای سرمایه‌‌داری در زمینه نحوه شکل‌گیری یک جامعه عادلانه و دارای عملکرد مناسب را به چالش کشیدند.
بسیاری از تصمیم‌گیرندگان حوزه‌ی کسب و کار در مورد این وضعیت دو ذهنیت دارند. دیدگاه آنها از یک طرف مبتنی بر این است که سرمایه‌داری منجر به افزایش رفاه و آسایش انسان به ویژه در غرب و در سده‌های 19 و 20 گردیده است و اخیرا در اقتصادهای نوظهور، سرمایه‌داری صدها میلیون نفر را از فقر نجات داده است. اما از طرف دیگر با وجود این دستاوردهای تاریخی، در مورد امکان وجود مشکل در زمینه نحوه‌ی عملکرد امروزی سیستم نیز نگرانی وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۸
مهدی اشرفی وند

 


برخی از شرکت های مشهور جهانی به حدی گسترش یافته اند که به تنهایی می توانند با اقتصاد برخی از کشورها رقابت کنند. بزرگترین شرکت جهان از نظر ارزش کل سهام، شرکت اپل (Apple) است که ارزش کل سهام آن امسال با 147 میلیارد دلار افزایش به 652 میلیارد دلار رسیده است. به همین خاطر گفت که ارزش سهام اپل با تولید ناخالص داخلی (GDP) بسیاری از کشورهای جهان قابل مقایسه است. ارزش اسمی اقتصاد ایران در سال 2013 طبق برآوردهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی حدود 368 میلیارد دلار بوده و بنابراین حداقل از نظر اسمی، ارزش کل سهام اپل از ارزش اقتصاد ایران بیشتر است. البته ایران تنها کشوری نیست که در مقایسه با شرکت اپل، در جایگاه پایین ترین قرار می گیرد و کشورهایی مانند سوئیس، سوئد، دانمارک، آرژانتین، لهستان، بلژیک، امارات متحده عربی و بسیاری از دیگر اقتصادهای کوچکتر نیز از نظر تولید ناخالص داخلی وضعیت بدتری از ارزش سهام شرکت اپل دارند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۲
مهدی اشرفی وند

 

کارآفرینی و سرمایه‌داری از مباحث بسیار با‌اهمیت در هر اقتصادی هستند. معمولاً در تمامی اقتصادهای دنیا کارآفرینی به عنوان یک فاکتور بسیار مهم اقتصادی شناخته می‌شود و تسهیلاتی برای کارآفرینان در نظر گرفته می‌شود زیرا فرصت شغلی برای افراد دیگر ایجاد می‌کند و ارزش افزوده اقتصادی دارد. خلاقیت در کارآفرینی وجود دارد و باعث رشد و پیشرفت اقتصادی می‌شود. از طرف دیگر سرمایه‌داری مساله‌ای بحث‌بر‌انگیز است. با وجود اینکه تمامی اقتصادها از جذب سرمایه‌ها برای توسعه فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی خود دم می‌زنند ولی بارها شنیده می‌شود که در تقبیح  سرمایه‌داری یا کاپیتالیسم سخن می‌گویند و به نظریات مارکسیستی در این زمینه استناد می‌کنند. مارکس از جمله اقتصاددانان مطرح دنیاست که سرمایه‌داری را مردود می‌داند. او سرمایه‌داری را به دو دسته تقسیم می‌کند و در یک بخش سرمایه‌دارانی را در نظر می‌گیرد که سرمایه خود را برای آغاز یک کار تولیدی و صنعتی به کار می‌گیرند و با استفاده از نوآوری زمینه را برای ایجاد ارزش افزوده اقتصادی فراهم می‌کنند. ولی در طرف دیگر سرمایه‌دارانی قرار دارند که اقدام به انجام مبادلات در بازارهای مالی و کالایی می‌کنند و از قبل این معاملات اقتصادی سود به دست می‌آورند و افرادی که در بازار سهام وارد می‌شوند یا در خرید اوراق قرضه دولتی سهیم می‌شوند یا حتی اقدام به خرید ملک و کالاهای دیگر با قیمت پایین‌تر و فروش آن با قیمت بالاتر بعد از مدت زمان مشخصی می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۲:۲۶
مهدی اشرفی وند