جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

۵۳۹ مطلب با موضوع «مقالات فارسی» ثبت شده است


 

 

 

 

    در عالم اقتصاد متخصصان اقتصاد کلان بیشترین تعریف و تمجیدها را دریافت می‌کنند. به عنوان طراحان الگوهای بزرگ اقتصادی، این دانشمندان با پیش‌بینی قیمت مسکن و نرخ بهره خوراک بحث‌های محافل را فراهم می‌سازند. بسیاری از آنها در مناصب قدرت قرار دارند و ابزارهای مالیاتی یا هزینه‌های وزارتخانه‌ها را دستکاری می‌کنند یا اهرم‌های پولی را در بانک‌های مرکزی تغییر می‌دهند. تعدادی دیگر از طریق بانک‌ها و صندوق‌های تامین به کسب درآمد می‌پردازند. اما رویکرد عادی و همیشگی لزوم تغییرات است. نه‌تنها در طول دهه گذشته پیش‌بینی‌های اقتصاددانان کلان نادرست از آب در آمد بلکه آنها حاشیه قدرت خود را نیز از دست دادند. برای هر کس که قصد ورود به عالم اقتصاد را داشته باشد آینده در حوزه اقتصاد خرد است.
    اقتصاددانان خرد افرادی متواضع هستند. آنها به جای اینکه در جست‌وجوی یک نظریه متحد درباره همه چیز باشند تمرکز خود را بر یک حوزه معطوف می‌کنند که اغلب یک نوع بازار یا بنگاه است و تلاش می‌کنند نحوه کار آن را درک کنند. فناوری در اینجا به آنها یاری می‌رساند. اقتصاددانان خرد که به مجموعه بزرگی از داده‌های شرکت‌های فناوری مجهز هستند می‌توانند پیش‌بینی‌های بسیار خوبی از رفتار انسانی ارائه دهند. بنگاه‌های سیلیکون ولی عاشق این افراد هستند. این بنگاه‌ها با بهره‌گیری از اقتصاددانان خرد برجسته می‌توانند پیش‌بینی کنند حرکت بعدی مشتریان یا کارمندان چه خواهد بود.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۸
    مهدی اشرفی وند

     

    در یکسال گذشته تلاش دوستان بزرگوار در دولت یازدهم برای کاهش تورم هر چند به بهای ادامه یافتن کم فروغی چراغ تولید انجام شد، تلاشی هدفمند و مثبت برای ایجاد انضباط مالی در دولت و کل اقتصاد بود. صنایع کشور در این مدت دولت را همچون یک مشتری بزرگ با جیب خالی یافتند که در پی خریدی بزرگ نیست و برخلاف گذشته میل به نسیه خریدن هم ندارد. توده مردم هم با ازدست دادن قدرت خرید گرمابخش بازار نبودند. مدیران صنایع ما برای تحمل فشار های وارده از طرف طلبکاران بانکی و غیر بانکی، و حفظ نیروهای کار باقی مانده، و نیز پرکردن تقاضای از دست رفته داخلی، چاره ای جز روی آوردن به بازار های خارجی نداشتند. در آن سو نیز با غول تحریم روبرو بوده اند که بر خلاف ظاهر سیاسی خود، مهارت های تکنولوژیک و مدیریتی آنها را هدف گرفته است. از بین بردن توان رقابتی صنایع ایرانی حتی در بازارهای داخل کشور هدف این تحریم ها بوده است.

    هدفگیری اولیه دولت محترم برای کاستن از فشار تحریم ها بسیار درست و خردمندانه بود. نیازی به تفسیر های عمیق برای تشخیص درست بودن این هدفگیری نیست. اما امید داشتن به کاهش سریع تحریم ها چندان منطقی نیست چون با منافع کشور های تحریمگر در موارد زیادی در تعارض است. کافی است نگاهی به ترکیب سرمایه گذاری های خارجی انجام شده در کشور هایی چون چین و ترکیه که از تحریم ایران بیشترین سود را برده اند بیاندازیم. طبعا راه خروج از این گردنه نیز تامین منافع مشروع برای سرمایه گذارانی خواهد بود که با برچیده شدن تحریم ها دچار ضرر خواهند شد.

    برای خروج از رکود و عبور دادن ارابه صنعت از سنگلاخ موجود باید به صورتی جدی و ساختار یافته به موانع جدی پیش روی صنایع که توان رقابتی آن ها از دست رفته است، بپردازیم. از اصلی ترین اقدامات زیر ساختی که چه با ادامه تحریم ها و چه با برچیده شدن تدریجی آن ها و برای جذب سرمایه های خارجی برای مشارکت در بازسازی اقتصادی کشور نیاز داریم، مساعد کردن محیط کسب و کار است.

    بررسی شاخص های دهگانه ای که نمایشگر چگونگی محیط کسب در کشور هستند و توسط بانک جهانی انتشار یافته است، نشان از تداوم روند نادرست سخت تر شدن کار در کشور دارد. تغییر در ترکیب سیاسی کشور، با وجود انضباط بیشتر دولت در امور اقتصادی این روند را دیگرگون نکرده است. این خود برای بسیاری صنعتگران ملموس است که دسترسی به منابع مالی همچون گذشته دشوار است. لزوم دریافت مجوز های رنگارنگ برای شروع فعالیت ها پابرجاست. تامین انرژی دشوار تر شده است. اجرای قراردادهای تجاری با موانع پیشین روبروست. پرداخت مالیات با دشواری بیشتری رو برو شده و بدتر از همه طی امور ثبتی مرتبط با بنگاه های تجاری کندی و هزینه های پیدا و پنهان بیشتری را طلب میکند. در یک نگاه شاخص کلی فضای کسب و کار در مقایسه با سال گذشته نشان میدهد که کار کردن کارآفرینان هر سال از سال پیش دشوار تر شده است. رتبه کشور از این نظر در بین 185 کشور که با هم مقایسه شده اند از 145 به 152 رسیده است.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۷
    مهدی اشرفی وند

    کاملا طبیعی است که قیمت نفت در سرنوشت اقتصادی کشورهای منطقه تاثیر دارد و همه کشورهای عضو اوپک در هر صورت بخشی از منابع مالی کشورشان را از طریق فروش نفت به دست می آورند پس قیمت نفت می تواند بر وضعیت آنها نیز تاثیرگذار باشد.

     

    باید گفت قیمت نفت می تواند به دو عامل بستگی داشته باشد؛ 1- تصمیماتی که دولت ها در رابطه با سیاست های نفتی اتخاذ می کنند، 2- عرضه و تقاضایی که در سطح بین المللی وجود دارد. در این راستا متاسفانه کشورعربستان به دلیل روندی که در رابطه با عرضه نفت و دخالت های غیرعقلایی که در پیش گرفت، موجب شد تا قیمت نفت بیش از آنچه تصور می شد کاهش پیدا کرده و از 100 دلار به 40 دلار برسد. اگرچه دولت عربستان خود ضربه هایی نیز خورد و به اصطلاح دود این امر به چشم خودش هم رفت اما دیگران را نیز متضرر کرد. بر این اساس فوت ملک عبدا... و تغییر وضعیت حاکمیتی این کشور موجب شد شوکی به قیمت نفت وارد شود. حال باید منتظر ماند و مشاهده کرد تصمیم گیرندگان جدید عربستان چه رویکردی را دنبال خواهند اگر پیرو همان سیاست های گذشته باشد که نمی توان انتظار داشت تغییر ملموسی در این مسیر رخ دهد. آنچه مسلم است اینکه ایران نباید اعتنایی به احتمالات داشته باشد لذا مطمئن ترین راه آن است که تلاش نماید وابستگی خود را به نفت کم کند. به عبارت دیگر همانطور که امسال وابستگی به درآمدهای نفتی به سطح 30 درصد کاهش پیدا کرد اگر از این مقدار نیز کمتر شود، می توان امیدوار بود که دیگر کشور نگران بازی های منطقه ای و فرامنطقه ای نخواهد بود

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۲
    مهدی اشرفی وند
     
    کمال اطهاری
    main1.gif

    1-    تعریف توسعه
    Development که در فارسی به "توسعه" برگرداننده شده است، به معنای گشودن یک بسته یا شاید بتوان گفت گنجینه است. برای این معنا درفارسی واژه‌ی "انکشاف"، که در ترجمه های اولیه رایج بوده، از برخی وجوه مناسب‌تر است. چرا که نمایاندن چیزی نهفته را معنی می‌دهد، اما با واژه‌ی رایج توسعه اگر به معنای

    وسعت و تکامل بخشیدن به آن چه هست به کار رود، سر مخالفت ندارم. با این معنا توسعه با مدرنیته هم ذات و هم زمان می‌گردد، چرا که هردو درک و البته نقد سنت را براساس اصولی چون رجوع به عقل یا توافق عقلانی در دستور کار انسان و جامعه قرار می‌دهند، و آینده را برپایه‌ی گذشته بنیاد می‌نهند، نه در نفی یا تخریب آن. با این تعریف، مفهوم توسعه از رشد فاصله می‌گیرد. همان طور که انسان می‌تواند از لحاظ جسمی‌رشد کند بی آن که از لحاظ عقلی رشد کرده باشد، یا با مواد نیروزا و ماهیچه‌ساز بدنش را رشد یافته و پرتوان بنمایاند، جامعه اگر به رشد بسنده کند به‌زودی دچار مشکلات و تناقضات بنیان‌کن درونی می‌شود. توسعه‌ی یک جامعه هم چون ورود و جذب مفاهیم جدید علمی، فلسفی و هنری به یک زبان زنده است. در این ورود هرچند که گاه استفاده از برخی واژگان زبان های دیگر نیز ضروری بیفتد، اما بیان مفاهیم دراساس با واژگان و دستور زبان آن زبان زنده صورت می‌پذیرد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۵
    مهدی اشرفی وند

    ناصر فکوهی

    08-01-17_money8.jpg

    گسترش و تکوین و رشد اندیشه، نسبتی مستقیم با رشد و گشایش زبان دارد، زیرا زبان محور و عامل اساسی انباشت، پردازش و تولید و بازتولید تحلیل و فکر است. هم از این رو، آن گاه که با پیچیدگی، درهم آمیختگی، سرپوشیدگی و... در زبان روبروئیم و یا هنگامی که با زبانی ویژه در یک شاخه یا رشته اختصاصی سروکار داریم، همواره می توانیم ریشه های خود آگاهانه یا ناخود آگاهانه آن را در استراتژی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... کنشگران جامعه بیابیم. بازی قدرتی که این کنشگران را درون میدان هایی با امتیازات واقعی درگیر می کند، سبب می شود که آنها بر اساس منافع خود و یا آنچه در کوتاه یا دراز مدت منافع خود می پندارند ، استراتژی های رفتاری و زبانی خاصی را پی بگیرند.

    اگر موضوع را به سطح زبان شناختی محدود کنیم، به کار گیری این یا آن واژه، این یا آن ساختار زبانی، کنار هم قرار دادن این یا آن موضوع و کلمه، ترتیب این کلمات و حتی استدلال هایی که یک کنشگر به نام شخصی خویش و یا به مثابه یک «ما» ی گروهی خود ساخته یا دگر ساخته، واقعی یا خیالین، به کار می برد و هر نوع از استراتژی زبانی دیگر که می توان آنها را تا بی نهایت متنوع و متفاوت دانست، در حقیقت گویای چنین منافعی هستند که باید آنها را در حیات واقعی افراد و نه لزوما در باورهایشان جستجو کرد.
    اگر این بحث را به موضوع مباحثی که در چند سال اخیر درباره رویکردهای اقتصادی در کشور ما و در زبان فارسی به وقوع پیوسته اند تعمیم دهیم و البته توجه داشته باشیم که این وقایع را نباید از چارچوب های بین المللی اقتصادی- اجتماعی و سیاسی آنها نیز جدا کنیم، شاید بتوانیم به نتایج جالب توجهی برسیم که اشاره به لااقل یکی از آنها در این یادداشت بی فایده نیست و آن تقابلی است که میان دو واژه «سرمایه» و «بازار» دائما در نوشته های اقتصادی- سیاسی به آن بر می خوریم و البته واژگان دیگر مشتق از آنها از جمله «سرمایه داری» و «نظام بازار» و غیره را نیز شامل می شود.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۶
    مهدی اشرفی وند

    فرید زکریا ادعاهایی را بررسی می کند که معتقدند اقتصاد چین به زودی به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد.

    رشد قابل توجه اقتصاد چین طی سال های اخیر باعث شده که این پرسش مطرح شود که آیا زمانی فرا خواهد رسید که چین جایگاه آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان را تصاحب کند یا خیر؟ فرید زکریا، نویسنده کتاب جهان پسا آمریکایی، تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد. او می نویسد: "این ماه سرخط خبرها به این موضوع اختصاص داشت که چین می تواند همین امسال به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود اما پیش از آنکه کسی بخواهد برای پایان تسلط آمریکا بر اقتصاد جهان تاسف بخورد بهتر است به این موضوع توجه کند که آمریکا همچنان تا مدتی به عنوان ابرقدرت شماره یک جهان باقی خواهد ماند و آن طور که به نظر می رسد چین هم با چنین حقیقتی مشکلی ندارد."

    زکریا به گزارش اخیر بانک جهانی در مورد پایان سلطه 125 ساله آمریکا بر اقتصاد جهان اشاره می کند و می نویسد: "گزارش اخیر بانک جهانی می گوید که اقتصاد چین زودتر از پیش بینی ها از آمریکا پیشی می گیرد. در سال 2005، بانک جهانی برآورد کرده بود که اندازه اقتصاد چین معادل 43 درصد اقتصاد آمریکا است و در آخرین گزارش این نهاد که از داده های سال 2011 در آن استفاده شده اندازه اقتصاد چین 13.5 هزار میلیارد دلار برآورد شده که معادل 87 درصد اقتصاد 15.5 هزار میلیارد دلاری آمریکا است. اکنون و با در نظر گرفتن اینکه اقتصاد چین تقریبا 3 برابر اقتصاد آمریکا رشد می کند به نظر منصفانه می آید که کسی پیش بینی کند اقتصاد چین تا پایان امسال از آمریکا جلو می زند. پس آیا ما باید آماده انتقال قدرتی عظیم از غرب به شرق باشیم؟

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۱
    مهدی اشرفی وند

    «حداقل این صفرها را حذف کنید» این جمله طنزی است که طی ماه های اخیر و در واکنش به افشای تخلفات و مفاسد اقتصادی رقم های درشت، میان کاربران شبکه های اجتماعی رد و بدل می شود. از جنبه طنز این جمله و شوخی های عامیانه مشابه که بگذریم، چهره تلخ و نگران کننده مفاسد بزرگ اقتصادی سال های اخیر خصوصاً سال های واپسین دولت دهم از پس مطایبه های صریح و در لفافه مردم آشکار می شود.

     

    کافی است تنها به اعداد و صفرهایی که جلوی آنان قرار گرفته اند نگاهی بیندازیم تا ابعاد فسادی که اقتصاد کشور را به آلودگی کشانده است، بیشتر نمایان شود؛ اختلاس (سه هزار میلیارد) تومانی، تخلف (22 میلیارد) دلاری و زمین خواری  (94 هزار میلیارد) تومانی یا اختلاس  (12 هزار میلیارد) تومانی و... تنها بخشی از تخلفات و مفاسدی است که بزرگی آن ها، افکار عمومی مردم ایران را متعجب و متاثر کرده است.

    تخلف و فساد آن هم در حوزه فعالیت های اقتصادی جزو اتفاقات نامحتمل و ناممکن نیست؛ تقریباً تمامی کشورهای دنیا و دولت ها و نظام های اقتصادی حاکم بر آنها، تجربه وقوع تخلفات اقتصادی و مالی را داشته و دارند و از همین لحاظ نیز می توان گفت تخلفات اقتصادی در ایران مقوله ای استثنایی و نامتجانس با فضای کلی حاکم بر اقتصاد دنیا نیست، اما آنچه درباره تخلفات اقتصادی سال های اخیر موجبات نگرانی و تاسف بیش از حد را فراهم آورده تکرار، فراوانی و ابعاد این تخلفات است.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۸
    مهدی اشرفی وند

    سیاست ها یا پالیسی ها و یا هم تدابیری که بانک مرکزی یک کشور در قبال پول آن کشور روی دست میگیرد را سیاست پولی یا Monetary Policy میگویند.

     

    سیاست پولی در تمامی کشورها به دو نوع است، سیاست پولی انقباضی و سیاست پولی انبساطی.

    سیاست پولی انقباضی آنکه پول داخلی کشور را در بازار کم میکند، یعنی با عرضه پول خارجی، پول داخلی را از بازار جمع آوری میکند.

    و سیاست پولی انبساطی که پول داخلی کشور را در بازار می افزاید، یعنی با عرضه پول داخلی به بازار، موجب افزایش آن در بازار میشود.

    هدف از آن:
    ۱- تسریع رشد اقتصادی
    ۲- ایجاد اشتغال کامل
    ۳- تثبیت سطح عمومی قیمت ها
    ۴- ایجاد تعادل در موازنهٔ پرداخت‌های خارجی.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۹
    مهدی اشرفی وند

    خسرو صادقی بروجنی

    (تصویر: وبر در جوانی)
    کتاب «اخلاق پروتستانی وروح سرمایه‌داری»، بی‌شک مهم‌ترین اثر وبر در حوزه‌ی جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی است و به رغم انتقاداتی که به آن شده همچنان یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌ها در زمینه‌ی اندیشه‌ی اجتماعی عصر ماست.

    خلاقیت جسورانه‌ی وبر در صورت‌بندی فرضیه‌ی اصلی و دقت و پرسشگری او در رجوع به ماخذ بی‌نظیر است.
    اهمیت این کتاب تا به امروز به دلیل طرح دو مشکل است. مشکل نخست، مشکل تاریخی است، روح برخی از فرقه‌های پروتستانی تا چه حد بر تشکیل سرمایه‌داری تاثیر گذاشته‌اند؟ مشکل دوم، مشکل نظری یا جامعه‌شناختی است: درک رفتارهای اقتصادی به چه جهت مستلزم استناد به اعتقادات مذهبی و جهان‌بینی‌های عاملان رفتار است. ادعای کلی وبر در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری این است که نظام اقتصادی سرمایه‌داری عقلانی که در غرب ظهور کرده بود و بر بخش اعظم جهان چیرگی داشته، و رشد چشمگیری را در تکنولوژی به بار آورده بود، تا اندازه‌ای ریشه در تحولات مذهبی اصلاح مسیحیت، یعنی آیین پروتستان دارد. ادعای جسورانه‌ی وبر تاکید بر تاثیر عاملی مذهبی در تحولات تاریخی، در واقع نوعی مقابله با مفهوم مادیگرانه‌ی مارکس بود که مذهب را چیزی جز بخشی از روبنا و برآمده از شرایط اقتصادی نمی‌دانست.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۱
    مهدی اشرفی وند

    خسرو صادقی بروجنی

    hfg.jpg


    بورژوازی هاله‌ی مقدس تمام پیشه‌هایی را که تا آن هنگام گرامی شمرده می‌شد و با هراسی توأم با وقار به آن‌ها می‌نگریستند، دریده است. پزشک، وکیل، کشیش، شاعر ودانشمند را کارگر مزدبگیر خود ساخته است.»

     

     
    این تعبیری است که مارکس و انگلس بیش از 150 سال پیش در «مانیفست کمونیست» می‌کنند. غالباً وقتی از «کارگر» و «طبقه‌ی کارگر» و یا حتی خودِ «کار» و نقش آن در تولید نعم مادی و معنوی جامعه صحبت به میان می‌آید، در مواجهه با کسانی قرار می‌گیریم که تصوری ذهنی و انتزاعی از این مفاهیم دارند و این‌گونه مقولات را تنها در «کارخانه» جست‌وجو می‌کنند. با این پیش‌فرض غلط از مفهومِ این مقولات است که بسیاری مباحت نظری مطروحه که پای در عینیات جامعه دارند در پیشگاه‌شان نامفهوم جلوه می‌کند، چرا که با دنباله‌روی از تصویر ارائه‌شده از «کارگر» توسط بسیاری نیروهای سیاسی، کارگر را به صورت مردی با اندام و بازوانی سِتَبر، لباس آبی به تن و دستانی چرکین و پینه‌بسته تصور می‌کنند که در دستی داس و دستی دیگر چکش حمل می‌کند؛ همان مفهوم نقش‌بسته در ذهنِ «داس و چکش» که تنها «کارِ یدی» را شایسته‌ی عنوان «کارگر» می‌داند! مفهومی که پی‌آمد منطقی آن همانا جدا کردن اقشار وسیعی از زحمتکشان از «طبقه‌ی کارگر» است. لزوم پرداختن به مفهموم واقعیِ «طبقه کارگر» است که ما را برآن می دارد ابتدا به مفهومِ درستی از « کار» دست یابیم:
    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۹
    مهدی اشرفی وند

    انسان های معمولی فکر می‏کنند که پول منشا شر است در حالی که ثروتمندان فقر را منشا شر می‏دانند.

    poor-richشیوه نگرش ثروتمندان و انسان های معمولی یکسان نیست تا جایی که حتی ممکن است نگاه این دو قشر به موضوعاتی یکسان مانند تحصیل و یا پول متفاوت باشد. وبسایت اقتصادی بیزنس اینسایدر فهرستی از تفاوت ها در شیوه نگرش ثروتمندان و افرادی که وضع مالی چندان مناسبی ندارند را تهیه کرده است:

     

    1- انسان های معمولی فکر می‏کنند که پول منشا شر است در حالی که ثروتمندان فقر را منشا شر می‏دانند. دقیقا به همین خاطر است که در اقشار کم درآمد ثروتمند شدن با نوعی احساس شرم همراه است. اما طبقه ثروتمند می‏دانند که هرچند پول شادی کسی را تضمین نمی‏کند اما زندگی را راحت تر می‏کند.

    2- انسان های معمولی فکر می‏کنند که خودخواهی یک ایراد است در حالی که ثروتمندان خودخواهی را ارج می‏نهند. ثروتمندان تلاش می‏کنند تا شاد زندگی کنند و تظاهر به نجات دادن دنیا نمی‏کنند. اما اقشار کم درآمد این نوع رفتار را پسندیده نمی‏دانند. آن ها این حقیقت را نادیده می‏گیرند که اگر شما به خودتان توجه نکنید، در موقعیتی قرار نخواهید گرفت که بتوانید به دیگران نیز کمک کنید.

    3- افراد معمولی در بیشتر مواقع منتظر رخ دادن معجزه هستند در حالی که ثروتمندان می‏دانند بدون سعی و تلاش نتیجه ای حاصل نمی‏شود. ذهن اقشار کم درآمد به اصطلاح "لاتاری گونه" است به این معنی که همواره امیدوارند تا شماره لاتاری که توسط آن ها خریداری شده برنده میلیون ها دلار شود و یا منتظرند که قوانین دولتی باعث افزایش حقوق بازنشستگی آن ها شود. اما به ندرت می‏توان ثروتمندی را در صف خرید بلیت بخت آزمایی دید. آن ها ترجیح می‏دهند وقت خود را به حل مسایل کاری اختصاص دهند.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۳
    مهدی اشرفی وند

    مردم عرب، عمدتاً مردمانی مهمان دوست هستند. اماراتی ها، این سنت دیرین عربی را به اقتصاد گردشگری هم گره زدند. بدین ترتیب، گردشگران سراسر جهان بی هیچ واهمه ای راهی این کشور و مشخصاً دوبی شدند تا در جایی که هیچ کس درباره مذهب و ملیت شان نمی پرسد و سلیقه ای بر ایشان تحمیل نمی کند، مورد احترام واقع شوند.
    امارات متحده عربی؛ کشوری که در 43 سالی که از استقلالش گذشته، توانسته است بیش از بسیاری از ممالک دارای تاریخ و تمدن و وسعت، بدرخشد و سری در میان سرها داشته باشد.

     

    سرزمینی که امروز به نام "امارات متحده عربی" شناخته می شود، یک قرن پیش، موطن بادیه نشیانی بود که به سختی روزگار می گذراندند. قحطی دهه های 1930 و 1940 میلادی عرصه را چنان بر مردمان آن دیار تنگ کرد که چاره ای جز سرخ کردن و خوردن ملخ های پرشمار بیابان نداشتند.

    uae

    با این حال، مردم آن سرزمین، خود را محکوم به گم شدن در میان توفان های شن و محو شدن در تاریخ ندانستند. آنها تصمیم گرفتند خاک را به طلا تبدیل کنند و بی هیچ مبالغه ای این کار را کردند و از این رو ، پر بیراه نیست به مردم این سرزمین و حاکمان دوراندیش آن لقب کیمیاگر داد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۳۳
    مهدی اشرفی وند

    احمدسیف

    140.jpg
    کم نیستند اقتصاددانانی که معتقدند عمدهترین مشکل و مسئلهی اقتصاد «کمیابی» از سویی و «انتخاب» از سوی دیگر است. این دو مقوله به طور تنگاتنگی با هم مربوطند و رابطه‌ی علییت نیز از کمیابی به انتخاب می‌رسد. یعنی اگر «کمیابی» وجود نمی‌داشت، «انتخابی» نیز ضروری نمی‌شد

    و به یک معنا، «مشکل اقتصادی» هم نداشتیم.
    علت اصلی کمیابی هم «نامحدود بودن» خواسته‌های بشر و محدودیت امکانات تولیدی است که به‌ناگزیر به «انتخاب» می‌رسد. این که درباره‌ی این «انتخاب‌ها» چگونه تصمیم‌گیری می‌شود سر از نظام‌های اقتصادی مختلف درمی‌آورد. در اقتصاد سرمایه‌داری، نیازها و انتخاب‌ها فردی، و کانال تصمیم‌گیری هم «نظام بازار» است. 
    همین جا به اشاره بگویم و بگذرم که همین که از «نظام بازار» سخن می‌گوییم که در آن «نهار مجانی به کسی نمی‌دهند»، به‌ناچار باید به عامل دیگری نیز توجه کنیم و آن این که آن «نیازی» که از طریق نظام بازار عمل می‌کند، مختصات ویژه‌ای دارد. یعنی در اینجا داریم به‌واقع از «تقاضای موثر» سخن می‌گوییم که علاوه بر «نیاز فردی» یک بُعد پولی هم دارد. نظام بازار در ناب‌ترین شکل خویش به نیاز آدم‌های بی‌پول پاسخ نمی دهد.
    از «کمیابی» آغاز می‌کنیم.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۴
    مهدی اشرفی وند

     

    محمد مالجو
    img-20090117001250849.gif
    علم اقتصاد نهادگرا میان بسیاری از اقتصاددانان و دانشجویان ایرانی در یکی دو دهه‌ی اخیر کمابیش شیفتگی زایدالوصفی پدید آورده است. ارزیابی کلیت علم اقتصاد نهادگرا نه در یک یادداشت کوتاه امکان­پذیر است و نه در صلاحیت من قرار دارد.

    این­جا فقط درصددم پرسشی ویژه را از زاویه­ای خاص پاسخ گویم: آیا تاریخ­نگاری اقتصادی نهادگرایانه را اقتصاددانان رادیکال گامی به جلو محسوب می­کنند؟ پاسخ البته منفی است، اما برای ایضاح مطلب باید کمی دورخیز کرد.

    جریانِ غالب علم اقتصاد از حوالی دهه­ی 1940 به بعد از مطالعه و تحقیق در تاریخ اقتصادی به نفع مطالعه و تحقیق در اقتصاد کلان و اقتصاد خرد و ریاضی و آمار آهسته­آهسته فاصله گرفت، یعنی به نفع مجموعه­ی تحقیقاتی عمدتاً غیرتاریخی. سرشت تئوریک و کمّی‌گرای جریان غالب علم اقتصاد به شدت از علاقه­ی اقتصاددانان به مطالعات تاریخ اقتصادی کاست. اما این تأثیرگذاری به این‌جا ختم نمی‌شود. جریان غالب علم اقتصاد بعد از فتح اکثر شاخه‌های علم اقتصاد از اواخر دهه­ی 1950 به تدریج حتی شاخه­ی تاریخ اقتصادی را نیز فتح کرد. این فتح را انقلابِ کلایومتریکی در زمینه‌ی تاریخ اقتصادی نام نهاده‌اند.
    کلایومتریکس یا تاریخ اقتصادیِ جدید یا تاریخ­نگاری اقتصادی نهادگرایانه عبارت است از رویکردی به تاریخ‌نگاریِ اقتصادی که تئوری اقتصادی و روش‌های مقداری را به ‌طور توأمان برای تحلیل مسائل تاریخ اقتصادی به کار می‌بندد.          
    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۳
    مهدی اشرفی وند

     

    شایسته مدنی
    yZ189877.jpg

     

    افکار اقتصادی افلاطون بر پایه اخلاق بنا شده بود، وی که پستی های زمان خود را در جمع آوری ثروت می دید، عقیده داشت که پول و فضیلت دو کفه ترازو هستند و ممکن نیست که یک طرف ترازو بالا رود بدون آنکه طرف دیگر آن پایین نیاید. او دلبستگی به پول و ثروت را تقبیح و رباخواری را محکوم کرده بود و به مردم توصیه می کرد به جای طلا و نقره برای فرزندان خود فضیلت و تقوا را به ارث بگذارند

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۲
    مهدی اشرفی وند

     

    پرویز صداقت
    (نصویر: پرویز صداقت)
    در دوران طولانی جنگ سرد که در پی تشکیل دو اردوگاه سرمایه‌داری و اقمار شوروی سابق آغاز شد، برخی نیز حضور در یکی از دو جبهه‌ی متخاصم را برگزیدند. آنان گمان می‌کردند جهان تنها و تنها عرصه‌ی نبرد این دو اردوگاه است و

    در این دوراهه، لاجرم باید یک مسیر را برگزید. دهه‌ی 1980، اما، پایان دوران جنگ سرد بود، چنان‌که برخی آن را «پایان تاریخ» تعبیر کردند؛ چرا که گمان می‌کردند سرزمین موعود خود را یافته‌اند.  
    اکنون دو دهه از آغازِ «پایان تاریخ» می‌گذرد. جهان چهره‌ای دیگر به خود گرفته است. سرمایه‌داری که از دهه‌ی 1970 در تلاش برای کاستن  از رکود به ایدئولوژی و سیاست‌های نولیبرالی تمسک جست و اقتصاد را به حال خود رها کرد تا عرصه‌ی جولان سرمایه‌های سوداگرانه شود، بر تفاوت‌های طبقاتی درون جامعه‌ی خود افزود و ازاین رو رکود اقتصادی خود را هرچه شدیدتر کرد.
    روسیه و کشورهای اقماری‌اش، با اصلاحات شوک‌درمانی، مسیر بازاری‌شدن همه چیز را برگزیدند و پی‌آمد آن روی کار آمدن الیگارشی‌های مالی مافیاییِ بود و هر چه ضعیف تر شدن جامعه‌ی نوپای مدنی.

    ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۵
    مهدی اشرفی وند

    ناصر فکوهی

    آادام اسمیت

    بحث خود را با تاکید بر نکته‌ای اساسی شروع کنیم:* لزوم پرهیز از نوعی تفکر خودمدارانه و خود محوربینانه نسبت به مسایلی که در جهان امروز می‌گذرد، و توجه به این امر که ما امروز بیش از هر زمان دیگری در جهانی زندگی می‌کنیم که عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن در ارتباطی پیوسته و موثر با یکدیگر قرار داشته و عمل می‌کنند

    ، بنابراین سر را در لاک خود فروبردن و برای خود گفتن و نوشتن و شعاردادن نه تنها گرهی از گره‌های تودرتوی مشکلات ما نمی‌گشاید بلکه خود یک سازوکار تحمیق‌کننده‌ی نظام جهانی است که تلاش می‌کند با تقلیل‌دهندگی اندیشه به ساده ترین اشکال آن، امکان عملی رشد و پویش و تاثیر گذاری آن را از میان ببرد. 
    با توجه به این موضوع، بحران «اقتصادی» امروز «غرب»، که بیشتر بحرانی است که جهان توسعه‌یافته با سیاست‌های نادرست و هژمونیک خود ایجاد کرده، تا این‌که خود قربانی‌اش باشد، نه یک مسئله‌ی جدید، بلکه نمود جدیدی از مسئله‌ای است که از مدت‌ها پیش آغاز شده و از این لحاظ، این بحران را شاید بتوان تنها با واقعه‌ی یازده سپتامبر قابل مقایسه دانست. متفکران بسیاری اظهار کردند که جهان بعد از یازده سپتامبر به جهان دیگری تبدیل شده است و امروز به گمان من می‌توانیم باز هم بر این نکته پای فشاریم که این واقعه‌ی جدید نیز ورود ما به جهانی جدید را نشان می‌دهد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۷
    مهدی اشرفی وند

     همواره یکی از اساسی ترین دغدغه های سرمایه گذاران  و صاحبان کسب و کار، میزان امید به آینده ی فعالیت آن بنگاه اقتصادی است و مقدار هرچه بیشتر این مولفه، در کشورهایی که در حال طی انواع بحران ها در جامعه از قبیل تغییر زیرساخت های سیاسی، شرایط اجتماعی، روابط بین الملل و... هستند، نقش به سزایی در افزایش قابلیت اطمینان سرمایه گذاری ایفا خواهد کرد.

    حال با در نظر گرفتن این فرض، سیاست گذاران بنگاه های اقتصادی در کشور ما نیز جهت راه اندازی کسب و کار جدید یا توسعه و بهبود شرایط موجود، به دنبال پاسخ های به نسبت روشنی برای سوالاتی از این دست هستند که:

    1. احتمال موفقیت یک بنگاه اقتصادی در بلند مدت با توجه به سوابق بنگاه های مشابه در کشور به چه میزان است؟
    2. ریسک هایی که سرمایه گذاران در طول مراحل ایجاد، رشد و بلوغ یک کسب و کار با آنها مواجهند شامل چه مواردی با چه ضریب وزنی است؟
    3. هزینه های تاسیس یک بنگاه اقتصادی و مدت زمان بهره برداری تابع چه قوانین و شرایطی است؟
    4. چرا بنگاه های اقتصادی فعال با قدمت بیش از 30 سال به ندرت در عرصه اقتصادی کشور دیده می شوندو عمر محدود کسب و کارهای موجود ناشی از چیست؟

    پیش از پرداختن به مباحث علمی و اقتصادی و سیاست هایی که دولت در این راستا به کار می گیرد می توان با تشبیه فضای کسب و کار به یک فضای بازی که بازیکنان آن کارآفرینان داخلی و خارجی هستند٬ درک مسئله را ساده تر کرد.

    بازی پرتاب سکه را در نظر بگیرید که تعداد بازیکنان آن دو نفر است با توجه به اینکه احتمال برد برای هر یک از طرفین 50% می باشد و با فرض اینکه هر بار پرتاب هزینه ای در بر نداشته باشد به نا به قضایای آمار و احتمال با تکرار بازی به اندازه ی کافی هیچ کدام دربلند مدت برنده نخواهند شد و در صورتیکه به ازای هر بار پرتاب هزینه ای متحمل شوند نه تنها برنده نخواهند بود بلکه به میزان هزینه پرتاب بازنده هم خواهند بود.

    در صورتیکه تعداد بازیکنان افزایش یابد هزینه ی بازی و به عبارتی ریسک برنده شدن افزایش یافته و احتمال برنده شدن کاهش می یابد.با این مثال ساده می توان  این قضایا را به فضای کسب و کار تعمیم داد.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۴
    مهدی اشرفی وند

    صحنه اقتصاد و سیاست کشور این روزها شاهد بحث های گسترده ای در مورد استقلال بانک مرکزی است. جدا از اینکه آیا مصوبه مجلس موجب افزایش استقلال این نهاد خواهد شد یا اینکه آن را کاهش داد (که به اعتقاد نگارنده لزوم رای اعتماد مجلس جهت انتصاب رئیس کل بانک مرکزی به سیاسی تر شدن این نهاد پولی خواهد انجامید و نه افزایش استقلال آن) قصد داریم به این موضوع بپردازیم که اساسا اختلاف نظر بر سر لزوم یا عدم لزوم استقلال بانک مرکزی از کجا ناشی می شود؟ شاید چنین اختلافی از نحوه پاسخگویی به این سوال پیش می آید که بهتر است در عبارت پایین، در کدام جای خالی عبارت "کوتاه" و در کدامیک عبارت "بلند" قرار داده شود: ""(...) مدت را درست کنید، (...) مدت خود به خود درست خواهد شد."" پاسخ به این سوال می تواند تا حدی مشخص کننده موضع مربوط به استقلال بانک مرکزی باشد. گروهی که معتقدند با درست کردن بلند مدت، کوتاه مدت خود به خود درست خواهد شد را می توان در میان حامیان استقلال بانک مرکزی و کسانی که اولویت را به کوتاه مدت می دهند را در زمره مخالفان استقلال بانک مرکزی قرار داد. برای روشن تر شدن این ادعا، ابتدا چند پرسش در مورد بانک مرکزی و استقلال آن را مرور می کنیم.

    بانک مرکزی چه وظایفی بر عهده دارد؟

    بانک مرکزی نهادی است که مسوولیت واحد پول، عرضه پول و کنترل نرخ بهره یک کشور را بر عهده دارد. یکی از مهمترین وظایف بانک های مرکزی در سراسر دنیا کنترل نرخ تورم است که این کنترل از طریق سیاست های پولی مانند تغییر حجم پول، خرید و فروش اوراق قرضه و همچنین تعیین نرخ بهره سپرده بین بانکی انجام می شود. از آنجا که در کشورهای توسعه یافته بانک های خصوصی در تعیین نرخ بهره مختارند، بانک مرکزی تلاش می کند از طریق اعمال  سیاست های پولی و نه دستوری، نرخ بهره را در سطحی مطلوب قرار دهد تا با توجه به آن نرخ تورم هم در سطحی مطلوب قرار بگیرد. نرخ تورم مطلوب برای هر کشور متفاوت است و با توجه به شرایط اقتصاد کشور تعیین می شود.

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۳
    مهدی اشرفی وند

    مجموعه ی کوچکی از یک رستوران محلی در یکی از ییلاقات مشهد(شاندیز) فعالیت خود را آغاز می کند.

     

    به سرعت برق و باد رشد می کند. حجم وسیعی ازتبلیغات تلویزیونی، رسانه های مکتوب، فضاسازی شهری و ... را اشغال می کند. در نقاط مختلف ایران پرچم فعالیت خود را علم می کند. حتی فعالیت های فرامرزی و بین المللی دارد. تیم فوتبال راه اندازی می کند. عده ی زیادی از جوانان کشور را جذب می کند. جریان خرید و فروش سهام راه می اندازد. قرعه کشی می کند، مرتب به مردم تخفیف و جایزه می دهد. بخش قابل توجهی از مردم تمام داشته های خود را در سبد آن ها می گذارند. هر شب قبل از برنامه های پرطرفدار تلویزیونی مردم به دیدن برند و مجموعه ی فعالیت های آن ها عادت کرده اند. 

    حال به یکباره سخن از فعالیت های غیر قانونی این مجموعه به گوش می رسد. برای رسانه ها محدودیت تبلیغ این مجموعه ایجاد می گردد. و کار به جایی می رسد که سخنگوی قوه ی قضاییه در پاسخ به خبرنگاری که در رابطه با این مجموعه سوال می کند این گونه پاسخ می دهد:

    «پدیده ی شاندیز شرکتی است که سهام دارانی دارد و بیشتر نگرانی قوه قضائیه، از پیشامدهای احتمالی برای مردم است. این شرکت توانسته است با تبلیغات، سهام خود را به قیمت هنگفتی بفروشد و نگران این هستیم که در آینده برای مردم مشکلات جدی پیش آید.»

    ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۲:۲۵
    مهدی اشرفی وند