توضیح مترجم: در نظامهای اقتصادی پیشاسرمایه داری مفاهیمی همچون مرکز دادوستد {marketplace}، معامله به مثل {reciprocity} و توزیع مجدد {redistribution} با هدف حفظ پایداری و همبستگی اجتماعی، شان و منزلت اجتماع، و وجهه ی اجتماعی افراد عمل میکرده اند. منفعت شخصی و کسب سود، با ظهور سرمایه داری و نهاد بازار {market} که از روابط اجتماعی جامعه منفک شده و مابین اقتصادی و نااقتصاد {noneconomic} جدایی میافکنند. در چنین شرایطی پول به ابزار و غایتی همه کاره {all-purpose} بدل شده و روابط اقتصاد تمامی ارکان اجتماع را در خویش مستحیل میسازد. انسانشناسان اقتصادی با نقد و رد مفهوم بازار خود-گردان {self-regulated}، اقتصاد را به زمینه اخلاقی و اجتماعی آن بازمیگردانند. آراء انسان شناسان اقتصادی بی شباهت به مواضع مارکسیستهای تجدیدنظر طلبی {revisionists} همچون ادوارد برنشتاین نیست که از خلال تلفیق ایده آلیسم کانت با مارکسیسم سعی دارند تا از سوسیالیسم جنبشی اخلاقی بسازند که ریشه هایش را میتوان در نهاد انسان جستجو کرد. تمرکز انسانشناسان اقتصادی برکرامت و شان انسانی بجای نظام قیمتها و مکانیسم عرضه و تقاضا از اقتصاد، نظامی برای بقا و حفظ همبستگی میسازد آنچنانکه در آراء مارکسیستهای هگل گرا نیز بهروزی و سعادت انسان غایت سوسیالیسم است. انسانشناسی اقتصادی بخشیدن وجوه انسانی به اقتصاد است.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
انسانشناسی اقتصادی مشتمل است بر آزمون روابط اقتصادیِ موجود میان جوامع پیشاسرمایه داری (اقتصادهای غیربازاری)؛ یک دسته {band}، روستا و جوامع دهقانی. انسانشناسان اقتصادی، شمول تاریخی در اقتصاد جهانی بازار (سرمایه داری) یا اقتصادهای سوسیالیست دولتیِ جوامع دهقانی و مردم قبیله نشین را مورد مطالعه قرار میدهند.