*یادداشت مترجم: متن حاضر را باید تماماً در ظرف زمانی نگارش آن مورد نظر قرار داد. سال 1947: دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم هیتلری و قدرت یابی فزایندة شوروی و تقویت پندارهای «ظهور جامعة آتی کمونیستی» از دل «سوسیالیسم واقعاً موجود» در قالب سوسیالیسم دولتی شوروی. مارکوزه این تزها را با چنان قطعیتی نسبت به آیندة سوسیالیستی جهان نگاشته که امروزه حتی خوش باورترین طرفداران سوسیالیسم هم به چنین نحوی دَم از آن نمی زنند. دفاع شدید او از «اردوگاه شوروی»، نقد رادیکال احزاب کمونیستی پس از جنگ دوم، و ارائة راهکارهایی برای براندازی رادیکال نظام سرمایه داری از جمله ویژگی های متن پیش روست. این تزها همان طور که در یادداشت ویراستار مجموعه نیز ذکر شده، نه در آرشیو آثار مارکوز بلکه در آرشیو ماکس هورکهایمر پیدا شده اند و نام مشخصی ندارند، اما ویراستار جلد نخست مجموعه آثار مارکوزه، داگلاس کلنر، نام «33 تز» را بری آن ها برگزیده و ما نیز عنوان «33 تز در باب وضعیت جهان پس از جنگ دوم» را برای آن انتخاب کردیم.
*یادداشت ویراستار: این دست نوشته ای که آن را «33 تز» می نامم، بدون عنوان مشخصی در آرشیو ماکس هورکهایمر یافت شده و در گوشة بالا سمت راست آن با دست نوشته شده «هربرت مارکوزه، فوریه 1947». در مرکز صفحه نوشته شده «بخش نخست». این دست نوشته شامل 33 تز در باب وضعیت کنونی جهان می-شود که قرار بود به عنوان مقدمه ای برای آغاز به کار مجددِ احتمالی مجلة موسسة تحقیقات اجتماعی به کار رود. هر چند نامة 17 اکتبر 1947 به هورکهایمر نشان می دهد که مارکوزه در حال کار بر روی تزهاست، اما این دست نوشته در آرشیو خود مارکوزه پیدا نشده است. از این رو، ما پیش نویس فوریة 1947 را که در آرشیو هورکهایمر یافت شده، منتشر می کنیم. با تشکر از گانزلین اشمید نوئر به خاطر در دسترس قرار دادن این سند.
بسیاری از بیانات نظریهی اقتصاد ارتدکس مکتب نئوکلاسیک بر انگاره ایستای واقعیّت بنا نهاده شدهاند که زمان از آن حذف شده است. به همین دلیل علم اقتصاد مارکسیستی با نظریهی اقتصاد ارتدکس سازگار نیست. امّا آیا هر یک از این دو رویکرد متخاصم، به یک اندازه با خود سازگارند؟ صد البته که اقتصاد ارتدکس ادّعا دارد که تعارضات درونی گریباناش را نگرفتهاند. انسان اقتصادی، نخستین یار غار تمامی دانشجویان اقتصاد، چهرهای است که وظیفه دارد این امر را به سمع و بصر همگان برساند. در این بخش نشان خواهم داد که عقلانیت انسان اقتصادی و بنابراین نظریهی اقتصاد ارتدکس، از امتحان منطق صوری سرافکنده بیرون خواهد آمد. از قضا [اقتصاد ارتدکس] بر خلاف نظریهی مارکس، تنها این شیوهی استدلال را میشناسد.
مطابق نظریّهی مسلّط اقتصادی که نولیبرالیسم فقط یکی از تخم و ترکههای آن است، اگر سرمایهداری آزاد گذاشته شود تا بدون قیدوبند عمل کند، طبیعتاً به سمت تعادل گرایش پیدا خواهد کرد. این گرایش بر [انگارهی] انسان اقتصادی یا همان موجود عقلانی متعالی بنا نهاده شده است. این عقلانیّت خود را در منحنی عرضه و تقاضا به رخ میکشد: اگر تقاضا برای یک جنس (Good) افزایش یابد، انسان اقتصادی قیمت آن را بالا خواهد برد و برعکس؛ اگر عرضهی یک جنس افزایش یابد انسان اقتصادی قیمت آن را پایین خواهد آورد و برعکس. در ادامه چنین گفته میشود که این دو منحنی با دو شیب متفاوت، یکی با شیب مثبت و دیگر با شیب منفی، میتوانند همدیگر را قطع کنند. بدین سان قیمت تعادلی که عرضه و تقاضا در آن با هم انطباق خواهند یافت، تثبیت میشود. این است الفبای عقلانیّت انسان اقتصادی.*