جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

جادوی اقتصاد

منشور خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان

زندگی بر پایه اقتصاد

۱۵۸ مطلب با موضوع «مقالات ترجمه شده» ثبت شده است

 

هربرت مارکوزه ترجمة مهرداد امامی
map1942world1600.jpg

*یادداشت مترجم: متن حاضر را باید تماماً در ظرف زمانی نگارش آن مورد نظر قرار داد. سال 1947: دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم هیتلری و قدرت یابی فزایندة شوروی و تقویت پندارهای «ظهور جامعة آتی کمونیستی» از دل «سوسیالیسم واقعاً موجود» در قالب سوسیالیسم دولتی شوروی. مارکوزه این تزها را با چنان قطعیتی نسبت به آیندة سوسیالیستی جهان نگاشته که امروزه حتی خوش باورترین طرفداران سوسیالیسم هم به چنین نحوی دَم از آن نمی زنند. دفاع شدید او از «اردوگاه شوروی»، نقد رادیکال احزاب کمونیستی پس از جنگ دوم، و ارائة راهکارهایی برای براندازی رادیکال نظام سرمایه داری از جمله ویژگی های متن پیش روست. این تزها همان طور که در یادداشت ویراستار مجموعه نیز ذکر شده، نه در آرشیو آثار مارکوز بلکه در آرشیو ماکس هورکهایمر پیدا شده اند و نام مشخصی ندارند، اما ویراستار جلد نخست مجموعه آثار مارکوزه، داگلاس کلنر، نام «33 تز» را بری آن ها برگزیده و ما نیز عنوان «33 تز در باب وضعیت جهان پس از جنگ دوم» را برای آن انتخاب کردیم.
*یادداشت ویراستار: این دست نوشته ای که آن را «33 تز» می نامم، بدون عنوان مشخصی در آرشیو ماکس هورکهایمر یافت شده  و در گوشة بالا سمت راست آن با دست نوشته شده «هربرت مارکوزه، فوریه 1947». در مرکز صفحه نوشته شده «بخش نخست». این دست نوشته شامل 33 تز در باب وضعیت کنونی جهان می-شود که قرار بود به عنوان مقدمه ای برای آغاز به کار مجددِ احتمالی مجلة موسسة تحقیقات اجتماعی به کار رود. هر چند نامة 17 اکتبر 1947 به هورکهایمر نشان می دهد که مارکوزه در حال کار بر روی تزهاست، اما این دست نوشته در آرشیو خود مارکوزه پیدا نشده است. از این رو، ما پیش نویس فوریة 1947 را که در آرشیو هورکهایمر یافت شده، منتشر می کنیم. با تشکر از گانزلین اشمید نوئر به خاطر در دسترس قرار دادن این سند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۲
مهدی اشرفی وند

دو مقاله ای که در پی هم میخوانید حاوی برداشتهای جالبی درباره نظام سرمایه داری است و هردوی آنها توسط کیومرث «پریانی» به فارسی برگردانده شده.مقاله اول (نظام سرمایه داری و فقر مزمن Capitalism & Persistent Poverty) نوشته پال آ. باران Paul A. Baran و پال م. سویزی Paul M. Sweezy از کتاب «فقر، اقتصاد و جامعهPoverty, Economics & Society» (به ویراستاری هلن گینزبرگ Helen Ginsburg)، از ص 164 تا 167و مقاله دوم «مردم قبیله اینیوت و فقرای شهر لندن The Innuit Indians & the London Poor» از همان کتاب، از ص 96 تا 98، ترجمه گردیده است.

پال آ. باران Paul A. Baran و پال م. سویزی Paul M. Sweezy دو تن از برجسته ترین اقتصاددانان مترقی آمریکا هستند، پال. آ. باران Paul A. Baran 1964 – 1910، استاد اقتصاد دانشگاه استن فورد Stanford ، و پال م. سویزی Paul M. Sweezy ، که قبلا استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد Harvard بوده و اکنون مدیر مجله ماهانه (Monthly Review) است، اعتقاد دارند که فقر در آمریکا بیشتر از آن مقداری است که معمولا پذیرفته شده است، و این نابسامانی در تحت نظام سرمایه داری هرگز نمی تواند ریشه کن گردد. آنها اینطور بحث می کنند که، اقتصاددانان فربود (Orthodox) بجهت تعبیر غلطی که از روند (Trend) های اصلاحی اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم داشتند مجبور بودند که فقر را در آمریکا دوباره کشف نمایند. اما، به عقیده باران و سویزی، اینها فقط تغییراتی بودند موقتی که بر چهره تمایل بنیادی و دراز مدت اقتصاد آمریکا مبنی بر تولید سطوح بالاتر بیکاری و فقر نقاب کشیدند.

در کتاب «سرمایه انحصاری Monopoly Capital»، که این قطعه از آن گرفته شده است، باران و سویزی اعتراف می کنند که اگر چه سرمایه داری، از اواخر قرن نوزدهم تا بحال تغییرات زیادی کرده است، معذالک این نظام هنوز هم ثروت و هم فقر (هر دو) را تواماً تولید می کنند.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

... بد نیست سئوال شود، چطور شد فقر که اقتصاددانان فربود فقط تا چند سالی قبل می نوشتند عملا چیزی مربوط به گذشته بوده است، ناگهان مرکز صحنه ی سیاست را مجددا اشغال نمود؟

به عقیده ی ما، جواب این سئوال در دو قسمت بررسی شود. اول، آنطور که بعضی از جامعه شناسان قرن نوزدهم نشان داده اند و آنطور که تجربه ی یک قرن بعد از توسعه ی سرمایه داری بارها ثابت کرده است، سرمایه داری در هر جا از طرفی در یک قطب «سرمایه» و از طرف دیگر در قطب مخالف «فقر» تولید می نماید. این قانون توسعه ی سرمایه داری، که بطریقی یکسان در پیشرفته ترین کشورهای استعمارگر مادر (متروپل Metropol) و عقب افتاده ترین مستعمرات قابل اجرا است، هرگز توسط اقتصاددانان بورژوا (Bourgeois) درک نگردیده است. در عوض، آنها به تبلیغ (آوازه گری) و دفاع از این مفهوم که نظام سرمایه داری دارای این تمایل ضمنی است که در جهت هموار ساختن سطح زندگی پیش می رود پرداخته اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۸
مهدی اشرفی وند

بنویی برویل برگردان شهباز نخعی

dreamstimefree_16322145 (1).jpg

سی سال است که دولت های غربی شگردهای متعددی را برای کاستن از هزینه هایشان به کار می برند.  یکی ازاین شگرد ها این است که درعین ترغیب نیکوکاری خصوصی، خدمات اجتماعی را به داوطلبان و انجمن ها واگذار می کنند.  با آن که به عنوان نمونه کانادا، فرانسه و انگلستان ازاین روش پیروی می کنند، در ایالات متحده است که از پیشرفته ترین روش استفاده می شود.  جناح راست امریکا که اکنون در کنگره اکثریت یافته، این امر را پایه و اساس راهبرد سیاسی خود کرده است...

 

کمی پیش از بروز بحران مالی، شهرداری دیترویت مرکز اجتماعی وسیعی در یک محله فقیر جنوب غربی شهر ساخت.  هنگامی که ساخت و ساز به پایان رسید، ساختمان خالی باقی ماند زیرا  به خاطر رواج بیکاری و ازدیاد ضبط املاک، شهر غرق در رکود بود و شهرداری به هر نحو ممکن برنامه های اجتماعی را قطع می کرد.  مدیران موسسه فورد، شاید به خاطر این که خود را کمی در فلاکت پایتخت خودرو مقصرمی دانستند، زیرا شمار زیادی از کارخانه ها را به جاهای دیگر منتقل کرده بودند، درماه دسامبر  ۲۰۱۲ کمکی ۱۰ میلیون دلاری (۸ میلیون یورو) به مرکز اجتماعی کردند.  این مرکز سرانجام گشایش یافت و توانست به توزیع بسته های مواد غذایی، ارائه دوره های سواد آموزی یا حتی سازماندهی تفریحات برای جوانان بپردازد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۷
مهدی اشرفی وند

اسلاوُی ژیژک ترجمه پرویز صداقت

American_military_cemetery_2003.JPG

می‌توان تصور کرد بحرانی که سرمایه‌داریِ درنده‌خو و تنظیم‌ناشده به بار آورد اذهانی را در مورد سرشت بنیادی اقتصاد جهانی تغییر داده است. می‌توان اشتباه کرد. درست است، احساس ضدّ سرمایه‌داری در دنیای امروز غایب نیست، به‌ویژه وقتی وخیم‌ترین افراط‌گری‌های سیستم که اقتصاد جهانی همچنان صحنه‌ی تاخت‌وتازش است موجب بحران شده است. در هر حال، شاهد انبوه انتقادات از مصایب سرمایه‌داری هستیم: کتاب‌ها، تحقیقات روزنامه‌ها و گزارش‌های تلویزیونی به‌وفور از شرکت‌هایی می‌گویند که بی‌رحمانه محیط زیست را آلوده می‌کنند، بانک‌داران فاسدی که همچنان پاداش‌های هنگفت می‌گیرند در حالی که با پول مالیات‌دهندگان بانک‌هایشان نجات یافته و کارگاه‌هایی که در آن کودکان به اضافه‌کار مشغول‌اند.

با این حال، صرف نظر از این که این سوءاستفاده چه‌قدر دردناک است و چه‌قدر نشانه‌ی شکستی بزرگ‌تر، شکستی سیستمی‌تر است، محدودیتی در دامنه‌ی حرکت این انتقادها وجود دارد. هدفْ همواره دموکراتیزه کردن سرمایه‌داری تحت عنوان مبارزه با افراط‌ها و گسترش کنترل دموکراتیک بر اقتصاد از طریق فشار در جهت موشکافی رسانه‌ها، تفحص‌های مجلس، قوانین سخت‌گیرانه‌تر و تحقیقات صادقانه‌ی پلیس است. آن‌چه هیچ‌گاه مورد تردید واقع نمی‌شود نظم بورژوایی است که سرمایه‌داری مدرن منوط به آن است. اینْ تابویی است که حتی رادیکال‌ترین منتقدان از میان هواداران «تسخیر وال استریت» و «مجمع اجتماع جهانی» جرأت نزدیک شدن به آن را ندارند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۵
مهدی اشرفی وند

نوشته: ژرژ ریپر ، ترجمه: دکتر نورعلی تابنده

مقالات قدیمی : « در مقولات مربوط به رژیم سرمایه داری لطفاً شهادت یک حقوقدان را هم بپذیرید! »(مرداد 1345)
معمولا مردانی که دارای سطح فکری یکسان و همانند هستند و بیک اندازه حسن نیت دارند و از تعصب علمی و فکری نیز منزه و مبرا هستند اگر پدیده واحدی را بررسی کنند بنتایج متضادی خواهند رسید. گاهی از همان بدو امر با هم هماهنگ نیستند و اکثر اوقات بواسطه مشرب ها و مسلک های مختلف، نظریاتی که هریک از ایشان درباره زندگی اجتماعی دارند به مسیرهای مختلفی کشانده می شوند. این منازعات نظری لاینحل است معذلک کسانیکه با پشتکار و پی گیری و کوشش خستگی ناپذیر، در دنبال مبارزه فکری می روند به پیروزی نظریه خویش در آینده امیدوارند، اگرچه این آینده در زمانی بسیار دور و بعید باشد. سخن بر سر چهره حقوقی رژیم سرمایه داری است. آیا این طریقه مطمئن تر نیست که در سازمان قضائی فعلی شانس بقا یا زوال رژیم سرمایه داری را جستجو کنیم؟ بی شک از روی قوت و ضعف سازمانهائی که این رژیم را حفظ می کنند میتوان به قدرت یا ضعف آن پی برد.

گروه اقتصاد دآنها معمولا به مکتب های مختلف تقسیم بندی شده اند و مکاتب خود را بنامهای لیبرالیسم، دیریژیسم، کوئوپراتیسم، سوسیالیسم و کمونیسم می نامند. رسم چنین است که وقتی که این سلسله مراتب طی شد همین نامها را با افزودن یک پیشاوند از سر میگیرند. امروزه ما دارای مکتب هائی باسامی لیبرالیسم جدید، کوئوپراتیسم جدید، سوسیالیسم جدید (1) می باشیم و بدون شک فردا یک کمونیسم جدید نیز خواهیم داشت. این تقسیم بندی کشش ها و تمایلات فکری مختلف را نشان می دهد و طبعاً هر یک از آنها در قضاوت امر نفوذ می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۲
مهدی اشرفی وند

موری روتبارد ترجمه عباس شهرابی فراهانی

Sans titre.jpg

تصویر: موری روتبارد
مقدمه مترجم
متن حاضر ترجمه بخش اول و دوم کتاب کوچکی از موری روتبارد، اقتصاددان و فعال سیاسی آمریکایی، تحت عنوان «آناتومی دولت» است. در این مقدمه، ابتدا به معرفی کوتاهی از موری روتبارد، متفکری که برای ما ایرانیان کاملاً ناشناخته مانده است، و سپس ذکر اهمیت ترجمه این کتاب، می پردازیم.
موری نیوتن روتبارد (Murray Newton Rothbard)، در دوم مارس 1926 در یکی از مناطق ایالت نیویورک در خانواده ای یهودی متولد شد. تحصیلات آکادمیک خود را در رشته ریاضیات و اقتصاد در دانشگاه کلمبیا آغاز کرد و با مدرک دکترای اقتصاد از همان دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی از جمله شاگردان اقتصاددان مشهور اتریشی، لودویگ فون میزس، بود. روتبارد اولین کار جدی خود را با نوشتن شرحی بر اثر لودویگ فون میزس در حوزه رفتارشناسی اقتصادی، کنش انسانی، آغاز کرد که در نهایت خود به یک اثر مستقل و حجیم تحت عنوان انسان، اقتصاد و دولت تبدیل شد. او در طی دهه 60 همکاری نزدیکی با این راند (Ayn Rand)، فیلسوف و نویسنده آنارکو-کاپیتالیست، داشت. روتبارد در حوزه های گوناگونی اعم از اقتصاد نظری، اقتصاد سیاسی، معرفت شناسی اقتصادی، اندیشه سیاسی، فلسفه اخلاق و تاریخ معاصر ایالات متحده دست به قلم برده است. او را از جمله اقتصاددانان مکتب اتریش به شمار می آورند. ولی در حالی که دو نظریه پرداز شناخته شده تر این مکتب، میزس و هایک، از نظر اندیشه سیاسی و نگاه به پدیده دولت، در زمره «لیبرال های کلاسیک» گنجانده می شوند، موری روتبارد را به حق باید بنیانگذار پایه های اقتصادی و سیاسی آنارکو-کاپیتالیسم دانست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۰
مهدی اشرفی وند

اکنون بدبینی های مربوط به بازارهای نوظهور بازگشته اند. آسیبی که ارزش پول های این کشورها به خاطر تجدیدنظر فدرال رزرو آمریکا در مورد سیاست های تسهیل پولی متحمل شده اند.

eco-crisis-lessonsچقدر سریع بخت از بازارهای نوظهور روی گردانده است. زمانی نه چندان دور، از این اقتصادها به عنوان راه نجات اقتصاد جهان یاد می‏شد: موتورهای پویای رشد که قرار بود از اقتصادهای آمریکا و اروپا پیشی بگیرند. اقتصاددانان در موسسات مالی مانند سیتی گروپ (Citigroup) پیش بینی می‏کردند که دوران رشد گسترده و پایدار برای آسیا و آفریقا فرا رسیده است.

 

اما اکنون بدبینی های مربوط به بازارهای نوظهور بازگشته اند. آسیبی که ارزش پول های این کشورها به خاطر تجدیدنظر فدرال رزرو آمریکا در مورد سیاست های تسهیل پولی متحمل شده اند تنها آغاز مشکلات است؛ به هرکدام از اقتصادهای نوظهور که بنگرید، معضلات عمیق تری را در آن ها مشاهده می‏کنید.

آرژانتین و ونزوئلا مجموعه ای از سیاست های اقتصادی نامتعارف را به کار گرفته اند و ناکام مانده اند. برزیل و هند به مدل های جدیدی برای رشد نیاز دارند. ترکیه و تایلند با بحران سیاسی مواجه شده اند، در آفریقا نیز نگرانی ها در مورد فقدان تغییرات ساختاری و صنعتی سازی رو به افزایش است و البته اصلی ترین سوال این است که کند شدن رشد اقتصاد چین به سقوطی سخت تبدیل خواهد شد یا سقوطی نرم.

این نخستین بار نیست که اقتصادهای در حال توسعه به خاطر بر هم خوردن تعادل در بازارهای مالی آسیب می‏بینند. غافلگیر کننده این است که ما بازهم غافلگیر شده ایم. به ویژه اقتصاددانان باید خیلی قبل درس هایی اساسی را می‏ آموختند:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۶
مهدی اشرفی وند

ترجمه ی پرویز صداقت

 

اشاره‌ی مترجم
از اوایل دهه‌ی 1980 جریان غالب در مباحث دانشگاهی و سیاست‌های توسعه‌ای، دیدگاه نولیبرالی بوده است. این دیدگاه در سطح گسترده‌ای نقد شده اما در چارچوب اقتصاد متعارف دانشگاهی کم‌وبیش می‌توان مدعی شد که بدیلی در برابر آن ارائه نشده بود. در مقابل، دیدگاه «توسعه‌گرا»، دیدگاه غالب در اقتصاد توسعه طی دهه‌ی 1940تا اواخر دهه‌ی 1970 است که از دهه‌ی 1980 بدین‌سو به حاشیه رانده شد. در سال‌های اخیر، از سویی، شکست برنامه‌های تعدیل ساختاری، به ویژه در کشورهای امریکای لاتین و از سوی دیگر بحران بزرگ مالی 2007-2008، بار دیگر به تجدید حیات دیدگاه‌ توسعه‌گرایانه‌ی دهه‌های پیش انجامیده است. توسعه‌گرایی جدید دیدگاه بدیل جدیدی است که طی سال‌های اخیر نفوذ گسترده‌ای در نظریات و سیاست‌های توسعه‌ای و علاوه بر آن در محافل دانشگاهی و علمی یافته است.  
بیست و چهارم و بیست و پنجم ماه مه سال 2010، گروهی از اقتصاددانان که رویکرد اقتصاد کلان کینزی و توسعه‌‌ی ساختارگرایانه داشتند در سائوپائولو گرد آمدند تا به بحث درباره‌ی 10 تز توسعه‌گرایی جدید بپردازند. منظور از توسعه‌گرایی جدید، اصطلاحی است که در سال‌های اخیر در توصیف راهبردهای توسعه‌ی ملی از آن استفاده می‌شود که کشورهای میانه‌درآمد امروز از آن بهره می‌برند یا برای پیشبرد توسعه و اعتلای اقتصادی باید از آن بهره ببرند.(1)
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۳۲
مهدی اشرفی وند

ماتیو دفلم ترجمه شایسته مدنی

Marx.jpg

مارکس در سه اثر آخرش، توجه خاصی به کارکردهای پول در جامعه داشته است. در اولین اثرش به نام "دست نوشته های فلسفی اقتصادی 1844"، مارکس بخشی به نام "قدرت پول در جامعه بورژوا" ارائه کرده است. به نظر او پول بازنمای روابط انتزاعی در مالکیت خصوصی است که از روابط تبادل انسانی تفکیک شده است. پول در راس ازخودبیگانگی انسان است: "به واسطه پول است که می توانم چیزی بخرم، من مالک پول هستم". پول غایت سودمندی است، به محض اینکه مالک آن می شویم قدرت خرید کالا پیدا می کنیم، ولی پول قدرتهای واقعی انسان و طبیعت را به انتزاعات بیگانه شیئی شده در تبادل روابط تبدیل می کند.
رویکرد انسان گرایانه به از خودبیگانگی بیشتر در کار "گروندیسه" مارکس استادانه بیان شده است، در آنجا تحلیل اقتصادی تضادهای درونی سرمایه داری بیان شده است. پول در ارتباط با روابط کار- سرمایه در نظر گرفته شده و تمرکز بیشتر بر دستمزد و رشد سرمایه است تا اینکه بر پول باشد. انباشت معناهای تولید و تبدیل پول به سرمایه باعث شده پول تبدیل به نیروی مستقلی شود که بر روش تولید مسلط است. مارکس تاکید می کند که پول به طور فزاینده ای از روابط اجتماعی تفکیک می شود، در حالیکه پول خود باعث رشد آن روابط بوده است. این عاملی است که مارکس به ویژه در روابط کار- دستمزد تعریف می کند:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۳۰
مهدی اشرفی وند

اشاره
پل باران(Paul. Baran)(1910- 1964)  در روسیه به دنیا آمد و در آلمان و سپس آمریکا به نحصیل اقتصاد پرداخت و از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد. او از 1949 به تدریس در دانشگاه استانفورد مشغول بود.

باران در انتشار ماهنامه ی مانثلی رویو(Monthly Review) با پل سوئیزی به همکاری پرداخت. مهمترین اثر او اقتصاد سیاسی رشد نام دارد که به فارسی ترجمه شده است.  مقاله ی پیش رو اولین بار در 1961 انتشار یافت.

روشنفکر کیست؟ واضح ترین پاسخ چنین خواهد بود: کسی که با نیروی فکر خویش کار می کند، برای امرار معاش ( یا اگر نگران این چیزها نباشد، برای ارضای علایقش) به جای نیروی بازو به مغز خویش تکیه دارد. این تعریف، با وجود ساده و سرراست بودنش، بسیار نارسا به نظر    می رسد. «کسانی که به کار بدنی نمی پردازند» با آنچه از واژه ی  «روشنفکر» درک می شود خوانایی ندارد. در واقع، ظهور اصطلاحاتی نظیر «استاد ریش و سبیل دار»  و «منورالفکر» در آگاهی عمومی حاکی از آن است که راجع به دسته ی از آدم ها که قشر کوچک تری از «نیروهای کار فکری» را در بر می گیرند تصور متفاوتی وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۵
مهدی اشرفی وند

 

مدیریت نفت: از زمان کشف نفت در پنسیلوانیای آمریکا در سال 1859 ، مدیریت صنعت نفت مراحل زیادی را گذرانده است. از همان ابتدا فعالیت​های حوزه نفت به دو بخش بالادستی ( اکتشاف و استخراج ) و پایین دستی ( حمل و نقل ، پالایش و بازاریابی ) تقسیم می​شد . مدیریت بخش های مختلف صنعت نفت در طول زمان در اثر عواملی مانند مزیت تکنولوژیکی، سرمایه گذاری، حقوق انحصاری، کارآفرینی، ریسک پذیری و موقعیت منطقه ای تغییر کرده است. اولین مرحله از مدیریت صنعت نفت در آمریکا شکل گرفت شد. بخش بالادستی توسط گروهی از تولید کنندگان سازمان نیافته اداره می​شد اما شرکت نفتی استاندارد، انحصار بخش پایین دستی نفت را در اختیار داشت. مرحله بعدی مدیریت صنعت نفت زمانی پیش آمد که شرکت نفتی استاندارد در صحنه بین المللی با رقیبان قدرتمندی مانند شل از بریتانیا و رویال داچ از هلند مواجه شد. هرچند تلاش شرکت استاندارد برای یک ائتلاف بین المللی ناکام ماند اما دو شرکت اروپایی در هم ادغام شدند . در مرحله سوم شرکت استاندارد به خاطر قوانین ضد انحصار در آمریکا به پنج شرکت کوچک تر تجزیه شد . چهارمین مرحله از مدیریت صنعت نفت همراه شد با تجربه کردن وابستگی شدید به نفت توسط کشورهای اروپایی در جریان جنگ جهانی اول ؛ به همین دلیل این کشورها ضرورت ایجاد صنعت نفت مستقل برای خود را احساس کردند و این موجب ایجاد شرکت های ملی نفت شد .

 

مباحثی که از سال 1960 و در زمان تاسیس سازمان کشورهای صادر کننده نفت ( اوپک ) در مورد ضرورت ، تکالیف و قدرت این سازمان شکل گرفته بود ؛ هنوز هم بعد از گذشت پنجاه سال ادامه دارد. گروهی از تحلیلگران معتقدند که ونزوئلا در تاسیس این سازمان نقش اصلی را بر عهده داشت اما گروهی دیگر از تحلیلگران عقیده دارند تاسیس اوپک ریشه در مسائل ژئوپولیتیک خاورمیانه داشت. اما در این مورد که کاهش قیمت نفت اصلی ترین عامل تاسیس این سازمان بود همه توافق دارند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۰۳
مهدی اشرفی وند

ظهور اقتصاد مطالبه‌ای پرسش‌های دشواری را برای کارگران، شرکت‌ها و سیاستمداران مطرح کرده است. در اوایل قرن بیستم هنری فورد با ترکیب خطوط تولید متحرک و کارگران زیاد ساخت خودرو را بسیار ارزان‌تر و سریع‌تر کرد و بدین ترتیب اتومبیل را از وسیله‌ای لوکس به وسیله نقلیه مردم تبدیل کرد. امروزه گروه فزاینده‌ای از کارآفرینان تلاش می‌کنند همین کارها را برای خدمات انجام دهند، و قدرت کامپیوترها را با کارگران آزاد گرد هم آورند تا تجملاتی را عرضه کنند که روزگاری مخصوص ثروتمندان بوده است. اوبر (Uber) رانندگان خصوصی و هندی (Handy) نظافتچی در اختیار قرار می‌دهد. اسپون راکت (SpoonRocket) غذای رستوران‌ها را درب منزل‌تان تحویل می‌دهد. «Instacart‌» یخچال شما را پر از مواد غذایی نگه می‌دارد. در سانفرانسیسکو یک برنامه‌نویس جوان می‌تواند مانند یک شاهزاده زندگی کند.
اما این اقتصاد مطالبه‌ای از تجملات فراتر می‌رود. روی اپلیکیشن Medicast کلیک کنید و در فاصله دو ساعت یک پزشک درب منزل شماست. وکیل یا مشاور می‌خواهید؟ Axiom وکیل و Eden McCallum برایتان مشاور می‌فرستد. دیگر شرکت‌ها پاداش‌هایی را به شاغلان آزاد برای حل مسائل تحقیق و توسعه یا ارائه ایده‌های تبلیغاتی می‌دهند. و تعداد رو به رشدی از آژانس‌ها مانند Freelancer.com و Elance-oDesk مشاغل آزاد از همه نوع را ارائه می‌دهند که 3/9 میلیون کارگر را برای کار با 7/3 میلیون شرکت پیوند می‌دهد.
اقتصاد مطالبه‌ای کوچک است، اما به سرعت در حال رشد است. اوبر که در سال 2009 در سانفرانسیسکو تاسیس شد اکنون در 53 کشور فعالیت می‌کند، و فروش آن بالغ بر یک میلیارد دلار در سال 2014 فروش داشت و ارزشگذاری 40 میلیارد‌دلاری داشت. مانند خطوط تولید متحرک، ایده پیوند دادن مردم با مشاغل آزاد برای حل مشکلات‌شان ساده به نظر می‌رسد. اما مانند تولید انبوه، پیامدهای عمیق خود را از سازماندهی کار گرفته تا ماهیت قرارداد اجتماعی در جامعه کاپیتالیست دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۶
مهدی اشرفی وند

ماتیو دفلم ترجمه شایسته مدنی

Sans titre.jpg

نظریه اجتماعی زیمل با گذشت دهه ها، رقیبان برجسته ای پیدا کرده است، به خصوص با ظهور مطالعات فرهنگی و بحثهای مدرنیته و پست مدرن بیشتر شاهد  حضور این رقیبان هستیم (Backhaus 1998, Blegvad 1989, Dahme 1990, Featherstone 1991, Gross 2001, Scaff 1988, C. Turner 1989, Weinstein 1990, 1993). جامعه شناسی پول موضوع مورد علاقه جامعه شناسان بوده و بارها مورد بازبینی قرار گرفته است (Baker & Jimerson 1992, Condominas 1989, Ingham 1998, Singh 2000, Zelizer 1994). البته مطالعه پول هیچ گاه از جامعه شناسی دور نبوده است. تحلیل های کارکری پارسونز و اسملسر از پول به عنوان واسطه عمومی در تعامل، قابل توجه هستند؛ همین طور مفهوم بازآفرین لومان از پول (1985)، رساله هابرماس در مورد تجمع پولی در زیست جهان (1981) و بحثهای گیدنز از پول و اعتماد در نظریه ساختاری اش از مدرنیته (1990-1991) مثالهایی از این دست هستند. گرچه هیچ کدام از این نویسندگان اساس نظریاتشان را بر نظریه زیمل قرار نداده اند. برای مثال هابرماس، مفهوم پول را خارج از ارزیابی انتقادی پارسونز بسط داد و جملات زیمل تنها سه بار در تحلیل او از نظریات مدرنیته تکرار شده است. فلسفه موضوعی زیمل برای هابرماس از دیدگاه فرامتافیزیکی در نظریه ارتباطات، غیرقابل قبول است. همچنین به عقیده گیدنز "فلسفه پول" دور از دسترس ترین و فریبنده ترین رابطه بین پول و مدرنیته است و به طور خلاصه گیدنز فقط از مفاهیم اعتماد و فضای زیمل استفاده  می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۲
مهدی اشرفی وند

 

محمدرضا معینی
کینز
هیمان مینسکی، یکی از بزرگترین شارحان کینز، کتاب معروف خود را با عنوان جان مینارد کینز چنین آغاز میکند: «لحظهای هست در تاریخ یک دستگاه فکری که مبنای نظری آن دستگاه مستحکم به نظر میرسد و لحظهای هست که همان بنا فرسوده و آشفته در چشم میآید.»

مینسکی ادامه میدهد که وقتی مبنای نظری مستحکم به نظر میآید اجماعی همگانی وجود دارد بر سر محتوای آن مبنا و این که دستگاه فکری مورد بحث به «نتایجی مفید» منجر خواهد شد هم از حیث «تفسیر نتایج مشاهدهشده» و هم از حیث بسته ی سیاستگذاری که قرار است از بطن آن بیرون آید. اما وقتی همان دستگاه نظری فرسوده و سست به نظر میآید بحث بالا میگیرد که محتوای واقعی نظریه‌ی مورد نظر چه بوده است. کسانی که فروپاشی شوروی را شاهد بوده‌اند عبارات آغازین کتاب مینسکی را تایید خواهند کرد چرا که بعد از آن حادثه‌ی بزرگ به‌حق پرسش‌ها مطرح شد که مبنای نظری دستگاه مارکسیسم روسی چه بوده است که بعد از هفتاد سال امپراتوری سرخ فرو پاشید. هم ایشان مینسکی را گرامی خواهند داشت چرا که دارند تجربه می کنند لحظه‌ای را در تاریخ دستگاه فکری اقتصاد ارتدوکس که این دستگاه بیش از هر زمان دیگری سست و فرسوده به نظر می‌آید، آن‌چنان که حتی برخی اصحاب اقتصاد ارتودکس هم‌سو با اقتصاددانان دگر اندیش صراحتاً خواستار بازنگری در مبانی آن شده‌اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۶
مهدی اشرفی وند

 

ژان دووری برگردان شایسته مدنی
coutnry-hosue-visiting037-correction.jpg

انسان یک موجود مصرفی است. بدون تردید، ما برای بقا به غذا، لباس و سرپناه نیاز داریم. اما به جز اینها، حتی افراد بسیار فقیری که مصرفشان ظاهرا محدود به نیازهای ضروری و حیاتی مثل غذا و لباس و سرپناه و غیره دیده شده است نیز به مصرف‌هایی نیاز دارند که فراتر از تامین بقایشان است، مثلا استفاده از یک شیء کوچک برای راحتی و لذت و یا برای تمایز و دکوراسیون، که نشان‌دهنده‌ی پایگاه آنها بوده و یا معنایی برای رهاشدنشان از این شرایط داشته باشد. همه‌ی ما، چه فقیر و چه غنی، مصرف‌کننده هستیم. آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» میگوید: «مصرف تنها دلیل و تنها هدف هرگونه تولید است». اما اگر مصرف یک پدیده‌ی جهانی و به قدمت خود انسان است، از چه تاریخی می‌توانیم به عنوان تاریخ حضور مصرف‌کنندگان مدرن سخن بگوییم؟

به عقیده‌ی اکثر اقتصاددانان، این سوال به اشتباه مطرح شده است. آنها می‌گویند که مصرف‌کنندگان مدرن زمانی پدید آمده‌اند که تولید مدرن آغاز شده بود. وقتی که تکنولوژی، نهادها، تجارت و حکومت دست به دست هم دادند تا انقلاب صنعتی را به راه اندازند، دنیای جدید مصرف کالاها پا به عرصه گذاشت. طبق قانون بازار، عرضه، تقاضای خود را ایجاد می‌کند و بدون شک این آخرین حرف درباره‌ی این موضوع نیست، اما بازتابی از تمایل طبیعی اقتصاددانان به این مساله است به ویژه زمانی که می‌خواهند رفتار مصرف‌کنندگان را تبیین کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۲
مهدی اشرفی وند

 

کارلوس کاسترو / ترجمه‌ی پرویز صداقت
bad-economy.jpg
 
 
پل کروگمن در کتاب «توسعه، جغرافیا و نظریه‌ی اقتصادی» می‌گوید دلیل آن که برخی نظریه‌های اقتصادی را اقتصاددانان به شکل گسترده‌ای به کار نمی‌گیرند این است که نمی‌توانند با آن‌ها مدل ریاضی بسازند. وی در ادامه بر بسیاری از اندیشه‌های درست تاکید می‌کند

که نمی‌توان آن‌ها را مدل‌سازی ریاضی کرد. مایکل پرلمان در کتاب «اقتصاد راه‌آهن: خلق اسطوره‌ی بازار آزاد» می‌گوید که دلیل دیگری هست که اقتصاددانان این نظریه‌ها را نمی‌پذیرند: برخی نظریه‌ها به دلایل ایدئولوژیک رد می‌شوند چرا که بازار آزاد، اعتقادی آیینی است. پرلمان از فرانسیس واکر، نخستین رییس انجمن اقتصادی امریکا نقل می‌کند که گفت بازار آزاد «صرفاً آزمون ارتدوکسی اقتصاد نیست. از این اصطلاح برای تصمیم‌گیری در این زمینه استفاده می‌شود که آیا یک نفر اصلاً اقتصاددان است یا خیر» (102). به عبارت دیگر برای این که اقتصاددان باشی، به‌ویژه در دوران پس از شوروی، باید با اقتصاد آزاد موافق باشی ـ یعنی معتقد باشی که بازار به نحو کارآمدی منابع را تخصیص می‌دهد و این که شغل اقتصادداتان تعیین درست قیمت‌هاست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۱
مهدی اشرفی وند

جان مینارد کینز اقتصاددان بریتانیایی زمانی گفت: اگر اقتصاددانان بتوانند خود را افرادی متواضع و توانمند در سطحی معادل دندانپزشکان ببینند، همه چیز عالی خواهد بود.  اکنون با وجود ناکامی اقتصاددانان در پیش‌بینی بحران مالی این گروه از دانشمندان جایگاهی تاثیرگذار دارند. آنها مطالب تخصصی روزنامه‌ها را می‌نویسند، به سیاستمداران رهنمود می‌دهند و خدمات مشاورتی گران‌قیمتی را -در مقایسه با سایر دانشگاهیان- در اختیار بخش‌های تجاری قرار می‌دهند. اما دلیل این امر چیست؟ 
بر اساس تحقیق اخیر، یکی از دلایل آن است که اقتصاددانان به برتری خود باور پیدا کرده‌اند. نظرسنجی که در سال 1985 به عمل آمده بود، نشان می‌داد فقط 9 درصد از فارغ‌التحصیلان رشته اقتصاد دانشگاه‌ هاروارد عمیقاً اعتقاد داشتند که اقتصاد علمی‌ترین رشته در میان علوم اجتماعی است. اما با گسترش ریاضیات در علم اقتصاد، خودباوری در میان این گروه افزایش یافت. 54 درصد از فارغ‌التحصیلان اقتصاد دانشگاه هاروارد، در سال 2003 به باور عمیق رسیده بودند.

 

با نگاهی به یک وب‌سایت مشهور دانشجویان دکترای اقتصاد می‌توان پی ‌برد کاربران تا چه اندازه رشته‌های دیگر را تحقیر می‌کنند. به نوشته یکی از طرفداران متعصب این وبلاگ «جامعه‌شناسان با نظریات مهم بازی می‌کنند. بدون اینکه تلاش و اراده زیادی از خود نشان دهند». نویسندگان این تحقیق اشاره می‌کنند که اقتصاددانان خودباوری را به روش‌های ظریف‌تری نیز ابراز کرده‌اند. میزان نام بردن و ذکر 25 مقاله برتر علوم سیاسی در نشریه علوم اقتصادی آمریکا (American Economic Review) فقط یک‌پنجم میزان درج 25 مقاله برتر اقتصاد در نشریه علوم سیاسی آمریکا (American Political – Science Review) است. مطالعه‌ای دیگر نشان داد استادان علوم اقتصادی آمریکا در مقایسه با همکاران خود با احتمال کمتری می‌پذیرند که «دانش بین‌رشته‌ای بهتر از دانشی است که صرفاً از طریق یک رشته حاصل می‌شود». به گفته نویسندگان تحقیق، موضوع عجیب آن است که ما به همان اندازه به اقتصاددانان اعتقاد داریم که آنها به خود باور دارند. اصحاب رسانه و سیاستمداران در جست‌وجوی استدلال‌ها و پاسخ‌های صریح هستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۶
مهدی اشرفی وند

ویلیام کارچدی برگردان نوید قیداری

عقلانیت بیگانه‌ انسان اقتصادی

بسیاری از بیانات نظریه‌ی اقتصاد ارتدکس مکتب نئوکلاسیک بر انگاره ایستای واقعیّت بنا نهاده شده‌اند که زمان از آن حذف شده است. به همین دلیل علم اقتصاد مارکسیستی با نظریه‌ی اقتصاد ارتدکس سازگار نیست. امّا آیا هر یک از این دو رویکرد متخاصم، به یک اندازه با خود سازگارند؟ صد البته که اقتصاد ارتدکس ادّعا دارد که تعارضات درونی گریبان‌اش را نگرفته‌اند. انسان اقتصادی، نخستین یار غار تمامی دانشجویان اقتصاد، چهره‌ای است که وظیفه دارد این امر را به سمع و بصر همگان برساند. در این بخش نشان خواهم داد که عقلانیت انسان اقتصادی و بنابراین نظریه‌ی اقتصاد ارتدکس، از امتحان منطق صوری سرافکنده بیرون خواهد آمد. از قضا [اقتصاد ارتدکس] بر خلاف نظریه‌ی مارکس، تنها این شیوه‌ی استدلال را می‌شناسد.

مطابق نظریّه‌ی مسلّط اقتصادی که نولیبرالیسم فقط یکی از تخم و ترکه‌های آن است، اگر سرمایه‌داری آزاد گذاشته شود تا بدون قیدوبند عمل کند، طبیعتاً به سمت تعادل گرایش پیدا خواهد کرد. این گرایش بر [انگاره‌ی] انسان اقتصادی یا همان موجود عقلانی متعالی بنا نهاده شده است. این عقلانیّت خود را در منحنی عرضه و تقاضا به رخ می‌کشد: اگر تقاضا برای یک جنس (Good) افزایش یابد، انسان اقتصادی قیمت آن را بالا خواهد برد و برعکس؛ اگر عرضه‌ی یک جنس افزایش یابد انسان اقتصادی قیمت آن را پایین خواهد آورد و برعکس. در ادامه چنین گفته می‌شود که این دو منحنی با دو شیب متفاوت، یکی با شیب مثبت و دیگر با شیب منفی، می‌توانند همدیگر را قطع کنند. بدین سان قیمت تعادلی که عرضه و تقاضا در آن با هم انطباق خواهند یافت، تثبیت می‌شود. این است الفبای عقلانیّت انسان اقتصادی.*

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۱۲:۳۷
مهدی اشرفی وند

ما از اقتصاد سیاسی حکومت‌های اقتدارگرا اطلاعات بسیار کمتری داریم تا حکومت‌های دموکراتیک. ممکن است تصور شود که کشورهای تحت حاکمیت اقتدارگرا، کندتر از کشورهای دموکراتیک رشد کنند. با این وجود، از سال 1970 تاکنون، کشورهای اقتدارگرا نرخ‌های میانگین رشد اقتصادی را تجربه کرده‌اند که شبیه کشورهای دموکراتیک بوده است، حتی با کنترل این واقعیت که کشورهای اقتدارگرا از سطوح به مراتب پایین‌تری از توسعه اقتصادی کار خود را آغاز کردند. فهم ما از حکومت‌های اقتدارگرا از عملکرد اقتصادی آنها فراتر می‌رود. برای حل و سنجش مسائل تجربی مربوط به حکومت‌های اقتدارگرا، یک چارچوب نظری منسجم مورد نیاز است. برای برساختن این چارچوب، من توجهم را بر دو نوع مجموعه آثار متفاوت از هم که درباره این موضوع نگاشته شده، متمرکز می‌کنم، یکی مجموعه آثار تحت تاثیر جامعه‌شناسی سیاسی و دیگری آثار متاثر از علم اقتصاد. جامعه‌شناسی سیاسی بر الگوهای رفتاری در حکومت‌های اقتدارگرا تمرکز می‌کند، و سنخ‌شناسی‌هایی مبتنی بر آن الگوها ارائه می‌دهد. علم اقتصاد این ایده را که سنخ‌هایی معین از دیکتاتورها وجود دارد، رد می‌کند، و به جای آن، بر مبنای اهداف و انگیزه‌های مشترکی که با همه دیکتاتورها مواجه می‌شوند، نظریه‌هایی تعمیم‌پذیر بر‌می‌سازند. نقطه مرکزی و قلب این چارچوب ترکیبی این تصور است که مجموعه‌ای گریزناپذیر از تعاملات استراتژیک و بازی‌ها، در میان دیکتاتورها از یک سو، و گروه‌های سازمان‌یافته که به قدرت رسیدن دیکتاتور را مدیریت می‌کنند از سویی دیگر، وجود دارد.
نظریه‌ای سازمانی درباره دیکتاتوری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۵
مهدی اشرفی وند

طولانی ترین جنگ تاریخ آمریکا به پایان رسید. با حضور تعداد اندکی از مقامات افغان و خارجی (آمریکا و حامیان ناتوی آن) در یک محفل کوچک و خاموش، پرچم نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت (آیساف) پائین آورده شد و در جای آن پرچم ماموریت پشتیبانی مصمم (Operation Resolute Support - ORS) که وظیفه آن کمک، مشوره دهی و نظارت از نیروهای امنیتی افغان در امر مبارزه با دهشت فگنی و شورشیان طالب پس از سال 2014 میباشد، برافراشته شد.

سخنگوی طالبان، پایان ماموریت ناتو و آیساف را ماموریت شکست نامید. اما پرسش کلیدی هنوز هم بی پاسخ مانده که طولانی ترین جنگ تاریخ آمریکا، چه دستاوردی برای افغانستان داشته و آینده افغانستان با افزایش ناامنی، بلاتکلیفی اقتصادی و بی ثباتی سیاسی چگونه خواهد بود؟

شکی نیست که افغانستان نسبت به دوره رژیم خونخوار طالبان، در حالت بسیار خوبتر با استاندارد زندگی بالاتری قرار دارد. میلیاردها دالر کمک های خارجی، همکاریهای تخنیکی و فداکاری هزاران تن طی این جنگهای وحشیانه، راه را برای یک افغانستان مرفه اما شکننده هموار ساخته است. میلیون ها دختر حالا به مکتب میروند، صدها هزار افغان هم به دانشگاهها و موسسات تحصیلات عالی میروند، افغانستان دارای یک حکومت، پارلمان، قوه قضائیه و جامعه مدنی فعال است و حضور زنان هم در همه حوزه های زندگی گسترده است. سفارت این کشور در بیش از 140 کشور جهان تاسیس شده و تقریباً با تمامی ملل جهان روابط دپلوماتیک را برقرار ساخته است. افغانستان دیگر کشور منزوی، تحریم شده و محکوم تحت تسلط رژیم طالبان نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۳
مهدی اشرفی وند